responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 46

تحت قهر و قدرت اويند، هيچ عملى از نيك و بد آنها نيست مگر اينكه به اذن و مشيت پروردگار است، در هيچ چيزى مستقل نبوده و براى خود مالك هيچ نفع و ضرر و هيچ چيز ديگرى نيستند، پس هر خير و شرى كه از افق ذات آنها سرزند، منتهى و مستند به امر و مشيت و اذن او است، استنادى كه لايق به ساحت قدس و عزت او باشد.

پس مجموع اين دو آيه معناى واحدى را تكميل مى‌كند، و آن اين است كه: آنچه از خير و شر به انسان مى‌رسد، همه مستند به خدا است، و اين استناد هم طورى است كه لايق ساحت او است، در نتيجه خداى سبحان تنها معبودى است كه در الوهيت متوحد و در معبوديت متفرد است، الهى و معبودى جز او نيست.

و اما اينكه چرا از اصابت خير و شر به مس كه دلالت بر حقارت دارد تعبير كرده و در باره اصابت شر فرمود: ان يمسسك و راجع به اصابت خير فرمود: و ان يمسسك ؟ براى اين بود كه دلالت كند بر اينكه اين خيرات و شرور در مقابل قدرت بى نهايت پروردگار- كه هيچ چيز در قبال آن ايستادگى نمى‌كند و هيچ مخلوقى طاقت تحمل آن را ندارد- بسيار اندك و ناچيز است.

و چنين بنظر مى‌رسد كه جمله‌(فَهُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ) كه تنها در طرف اصابت خير(وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ) ذكر شده در حقيقت بجاى فلا مانع يمنعه و يا نظير آن بكار رفته باشد، و بنا بر اين، دلالت مى‌كند بر اينكه خداى تعالى همانطورى كه قادر است بر رساندن هر ضرر مفروضى، همچنين قادر است بر رسانيدن هر خيرى كه تصور شود، و از همين جمله علت جمله‌(فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ) كه دنبال اصابت شر(وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ) ذكر شده بود نيز كشف مى‌شود، زيرا همانطورى كه قدرت كسى بر دفع خيرات پروردگار، مستلزم اين است كه به همان اندازه از خداوند سلب قدرت شود، همچنين قدرت بر دفع ضرر او نيز مستلزم چنين محذور و تالى فاسدى هست.

و اينكه اصابت خير و شر را در اين آيه اختصاص به پيغمبر 6 داد، نظير اختصاصى است كه در دو آيه قبل يعنى آيه‌(قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ) واقع شده بود، هم چنان كه تعميم در آيه بعدى‌(وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ) نظير تعميمى است كه از آيه قبل‌(مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ) استفاده مى‌شد.

(وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ) قهر نوعى از غلبه را گويند، و آن اين است كه چيزى بر چيز ديگرى چنان جلوه و ظهور كند كه آن را مجبور به قبول اثرى از آثار خود نمايد، اثرى كه يا بالطبع و يا به عنايت و فرض‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 46
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست