نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 338
اسماعيل ...
معطوف بر جمله(وَ مِنْ
ذُرِّيَّتِهِ) باشند نه بر
داود ... . اين احتمالاتى است كه بعضىها دادهاند، و ليكن نسبت به سياق آيه
احتمال بعيدى است.
و اما جمله(وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ) ظاهر سياق چنين اقتضا مىكند كه مراد
از اين جزاء همان هدايت الهى باشد كه ذكر شد، و لذا مىفرمايد:
و كذلك- اين چنين جزا مىدهيم . خواهيد گفت: اگر لفظ كذلك اشاره
به جزا مىبود، جا داشت لفظ هكذا را كه براى اشاره به نزديك است به
كار ببرد، نه لفظ كذلك را كه براى اشاره به دور است.
جواب اين سخن
اين است كه لفظ كذلك تنها براى اشاره به دور نيست، بلكه گاه مىشود كه
مشار اليه نزديك است، و ليكن براى اشاره به عظمت موضوع لفظ كذلك به
كار برده مىشود، در اينجا نيز با بكار بردن اين لفظ، مهم بودن هدايت را رسانيده،
نظير جمله(كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ)[1] كه با لفظ
كذلك به مثالى كه زده اشاره فرموده با اينكه آن مثال از اين اشاره دور نبود.
[قرآن كريم
دختر زادگان را هم اولاد و ذريه حقيقى مىداند]
(وَ زَكَرِيَّا وَ يَحْيى وَ عِيسى وَ إِلْياسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ) در مباحث
قبلى در معناى احسان و صلاح بحث كرديم.
از اينكه
قرآن كريم عيسى را در بين نامبردگان از ذريه نوح مىشمارد، مىتوان به دست آورد كه
قرآن كريم دخترزادگان را هم اولاد و ذريه حقيقى مىداند، چون اگر غير اين بود عيسى
را كه از طرف مادر به نوح متصل مىشود ذريه نوح نمىخواند. نظير اين استفاده در
سابق از آيه ارث و آيه محرمات نكاح گذشت. البته مطالب ديگرى نيز در اين باره هست
كه- ان شاء اللَّه- در بحث روايتى آينده ايراد خواهد شد.
(وَ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ يُونُسَ وَ لُوطاً وَ كلًّا فَضَّلْنا عَلَى الْعالَمِينَ) ظاهر آيه
اين است كه مراد از اسماعيل همان فرزند ابراهيم (ع) و برادر اسحاق است،
يسع - به فتح يا و سين- بر وزن أسد و به قرائتى ديگر
ليسع بر وزن ضيغم اسم يكى از انبياى بنى اسرائيل است. قرآن كريم
در اين آيه و همچنين در آيه(وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ
الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ)[2] نام او را با
اسماعيل ذكر فرموده. و اما اينكه اين پيغمبر در چه زمانى مىزيسته و خاطرات زندگيش
چه بوده؟ قرآن چيزى از آن را بيان نكرده است.