نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 277
(بِهِ عَلَيْكُمْ
سُلْطاناً ... ) در اينجا ابراهيم
(ع) حجت ديگرى را عليه مشركين اقامه مىكند، كه حاصل آن اين است كه: بين گفتار شما
و كردارتان تناقض است، زيرا شما مرا امر مىكنيد به اينكه از چيزهايى بترسم كه ترس
از آنها لازم نيست در حالى كه خودتان از كسى كه بايد از او بترسيد، نمىترسيد، و
به همين جهت من در نافرمانى شما از خود شما ايمنترم. اما اينكه لازم نيست از آنچه
امر به ترسيدن از آن مىكنيد بترسم، براى اينكه شما هيچ دليلى بر استقلال بتها و
ارباب انواع در نفع و ضرر نداريد تا به موجب آن ترس از آنها واجب باشد. اما اينكه
شما از كسى كه بايد بترسيد نمىترسيد به دليل اين كه شما از آنها واجب باشد. اما
اينكه شما از كسى كه بايد بترسيد نمىترسيد به دليل اين كه شما از پيش خود و بدون
هيچ برهان آسمانى و قابل اعتماد براى خداى سبحان شركايى اثبات كردهايد، با اينكه
مىدانيد زمام امور تنها به دست خداى سبحان است و بس، چون صنع و ايجاد به دست او
است. و اگر او بعضى از مخلوقات خود را براى شريك گرفته بود، و پرستش آن را بر ما
واجب كرده بود مىبايست خودش اين معنا را بيان نموده و بيانش توأم با علائم و
معجزاتى باشد، و معلوم است كه چنين بيانى يا به وسيله وحى انجام مىشود و يا به
وسيله برهانى كه متكى بر آثار خارجى باشد، و شما نه آن وحى را داريد و نه چنين
برهانى را.
اين بود بيان
مفاد آيه مورد بحث. و بنا بر اين بيان و به طورى كه از قرينه مقام هم بر مىآيد
جمله(ما أَشْرَكْتُمْ) هم مانند جمله(أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ) مقيد به قيد(ما لَمْ
يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً) هست، و اگر قيد مزبور بعد از جمله دوم
و پس از ذكر بى باكى مشركين ذكر شده، براى اين بوده كه در آنجا احتياج برهان به
ذكر آن بيشتر بوده است.
و جمله(فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ) تتمه حجت
است، و مجموع آيه شريفه برهانى است بر تناقض گويى مشركين در دعوت ابراهيم به شرك و
ترس از شركا، زيرا او را امر مىكنند به ترسيدن از چيزى كه ترس از آن لازم نيست. و
خود از آنچه لازم است بترسند نمىترسند.
[وجه اينكه
ابراهيم (ع) عدم وجود اذن و دليل از ناحيه خداوند را به عنوان دليل بر بطلان بت
پرستى آورده است]
و بعد از آن
بيانى كه ما براى آيه كرديم ديگر جايى براى اين شبهه باقى نمىماند كه كسى
بگويد: از آيه استفاده مىشود كه مساله بتپرستى هيچ عيبى ندارد مگر همين كه
از ناحيه خداوند اذن و دليلى بر آن نرسيده، و گر نه اگر دليلى مىرسيد پرستش
بتها، صحيح بود زيرا جمله(ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ
سُلْطاناً) صفا فرضى است كه اسلوب برهان احتياج به آن داشته، و در حقيقت مانند
اين است كه ما در پاسخ كسى كه ما را از يك موضوعى خرافى ترسانيده بگوييم:
شما دليلى بر ادعاى خود نداريد چيزى كه هست همين حرف را مىتوانيم به زبان
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 277