نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 26
كه ما در آيه مورد
بحث احتمال آن را مىدهيم، زيرا زبان حال كفار در اين آيه اين است كه مناسب شان يك
نفر رسول از جانب خدا نيست كه با مردم در امور عادىشان از قبيل خوردن و براى
تحصيل روزى به بازار رفتن شركت كند، بلكه شان چنين كسى اقتضا مىكند كه زندگيش
آسمانى و ملكوتى باشد و محتاج به كار و كوشش نبوده، در امرار معاش دچار ناملايماتى
كه در راه تلاش روزى هست، نشود و يا لا اقل اگر اين بار به دوش بشرى گذاشته شد
فرشتهاى هم همراه او باشد و با او به كار انذار بپردازد تا مردم در حقانيت دعوت و
واقعيت رسالت او شك نكنند، اگر مقصود كفار از پيشنهاد مزبور همين وجه دوم باشد
جوابش آيه بعدى است كه:
(وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلًا وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما
يَلْبِسُونَ) لبس - بفتح لام- پوشاندن چيزى است كه ستر آن واجب است،
يا براى اينكه كشف آن قبيح است و يا براى اينكه به ستر احتياج دارد، و اما
لبس - بضم لام- به معناى پوشاندن حق است، و اين معنا گويا استعاره از معناى
اول باشد و ريشه هر دو يكى است.
راغب
مىگويد:[1] لبس
الثوب ، يعنى با لباس، خود را پوشانيد و البسه يعنى ديگرى را
پوشانيد- تا آنجا كه مىگويد- اصل لبس - بضم لام- هم همان پوشاندن است،
الا اينكه تنها در امور معنوى استعمال مىشود، مثلا گفته مىشود: لبست عليه
امره- امر را بر او مشتبه كردم . خداى تعالى هم فرموده:(
لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ)- هر آينه مشتبه مىكنيم بر آنان
چيزهايى را كه آنان بر مردم مشتبه مىكردند ، و نيز فرموده:(وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ)[2] و در جاى
ديگر فرموده:(لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ)[3] و نيز فرموده:(الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ)[4] و گفته
مىشود: فى الأمر لبسة- در اين امر اشتباه و غلط اندازى است .
و بايد دانست
كه در آيه مورد بحث، معمول يلبسون حذف شده و چه بسا از همين حذف
معمول، استفاده عموم شود يعنى تقدير آن چنين بوده: و للبسنا عليهم ما يلبس
الكفار على انفسهم- و هر آينه مشتبه مىكرديم بر كفار آن چيزى را كه خودشان مشتبه
مىكردند