نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 245
معناى جن عليه
كذا اين است كه فلان چيز را بر او انداخت و به همين معنا است آيه شريفه، كه
مىفرمايد:(فَلَمَّا جَنَّ
عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأى كَوْكَباً).[1] خلاصه كلام اينكه معناى(جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ) تنها فرا رسيدن شب به غروب آفتاب نيست، بلكه
معنايش اين است كه: شب بر او پرده افكند. و اين جمله، دنباله نفى الوهيتى است كه
از اصنام كرده و با نفى مزبور مربوطند به جمله(وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ
وَ الْأَرْضِ). و بنا بر اين خلاصه
معنا اين مىشود كه: ما ملكوت اشياء را به او نشان مىداديم و نتيجهاش اين شد كه
بلافاصله الوهيت اصنام را ابطال نموده و در همين حال بود كه شب، پرده ظلمت خود را
بر او افكند و او چشمش به ستارهاى افتاد و چنين و چنان گفت.
و در اينكه
لفظ كوكب را نكره آورده، اشاره است به اينكه گر چه ابراهيم (ع) اشاره
به كوكب معينى كرده است و ليكن چون مقام مقام نقل احتجاج او است و چون احتجاج
مزبور مبتنى بر خصوصيات آن كوكب نبوده است، از اين جهت، خصوصيات آن كوكب و ثابت
بودن و يا سياره بودن آن، هيچ دخالتى در احتجاج نداشته و احتجاج او با هر كوكبى كه
طلوع و غروب داشته باشد صحيح و تمام است. آرى، نكره آوردن كوكب براى فهماندن اين
نكته است، نه براى اينكه بفهماند ابراهيم (ع) اشاره به كوكب غير معينى كرده زيرا
اولا اين معنا با ديدن و اشاره كردن نمىسازد، و به كسى كه چشم بسته، اشاره به يكى
از هزاران كوكب بكند، نمىگويند فلانى كوكبى را ديد و به آن اشاره كرد. پس معلوم
مىشود كه ابراهيم (ع) اشاره به كوكب معينى كرده است.
[ستارهاى
كه مردم مىپرستيدند و ابراهيم (ع) به آن اشاره فرمود و گفت:(هذا
رَبِّي) ستاره زهره بوده است]
و ثانيا از
ظاهر آيات اين نيز استفاده مىشود كه در آن عصر مردمى بودهاند كه كوكب معينى را
كه همان كوكب مورد اشاره ابراهيم بوده، مىپرستيدند و اين معنا را هم مىدانيم
كه صابئون هر كوكبى را احترام نمىكردهاند، بلكه تنها سيارات را مقدس
مىشمردهاند و به طورى كه از قرائن برمىآيد ستاره مذكور همان ستاره زهره بوده
است، براى اينكه صابئين تنها سيارات هفتگانه يعنى
قمر ، عطارد ، زهره ، شمس ،
مريخ ، مشترى ، و زحل را احترام مىكرده و حوادث عالم
را به آنها نسبت مىدادهاند. و آن اهالى هند و بعضى از جادوگران و بتپرستان عرب
و غير عرب بودند كه ستارگان ثابت را مقدس مىشمردند.
و چون قرآن
در داستان ابراهيم شمس و قمر را بعد از آيه مورد بحث ذكر كرده است، بنا بر اين،
سياره كوكب يكى از پنج سياره ديگر بوده، و چون عطارد مدار تنگترى
دارد و