و نيز راجع
به مثالى كه در باره حق و باطل زده، مىفرمايد:(كَذلِكَ
يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ
أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ)[2] و معلوم است كه وقتى
حق ظاهر مىشود مؤمن و كافر و آن كسى كه خاضع در برابر حق است با آن كسى كه مسخره
كننده آن است برخوردشان با آن يكسان و مساوى نيست، هم چنان كه فرموده:(وَ
لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ إِنَّهُمْ لَهُمُ
الْمَنْصُورُونَ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى
حِينٍ وَ أَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ
فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِينَ)[3](أَ لَمْ
يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ ...) راغب گفته
است: قرن مردمى را مىگويند كه در يك زمان زندگى كنند و جمع آن
قرون مىآيد[4] و نيز
گفته: كلمه مدرار در آيه(وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ
عَلَيْهِمْ مِدْراراً) و آيه(يُرْسِلِ
السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً) در اصل در (بفتح دال) و
دره (بكسر) بوده كه به معناى شير است و آن را استعاره مىآورند براى باران،
نظير استعاراتى كه در اسماء شتران و اوصاف آنها به كار مىبرند، و گفته
مىشود للَّه دره، و در درك بسيار باد خير تو ، و از همين باب است
استعارهاى كه براى بازار مىآورند و مىگويند: للسوق دره- بازار رواج و
رونقى گرفته [5].
(مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ)، در اين آيه التفات
از غيبت به حضور به
[1] مىخواهند نور خدا را با دهنهاى خود خاموش كنند و حال آنكه
خداى تعالى نور خود را تمام خواهد كرد اگر چه كفار نخواهند، او كسى است كه رسول
خود را به هدايت مردم و دين حق گسيل داشته تا آن را بر همه اديان برترى دهد اگر چه
مشركين را خوش نيايد. سوره صف آيه 9
[2] آرى آن چنان خداوند حق و باطل را به هم ميزند اما كف سيلاب
به خشك شدن از بين ميرود و اما آنچه كه مردم را نفع مىدهد در زمين مىماند. سوره
رعد آيه 17
[3] و به تحقيق حكم قطعى ما در باره بندگان مرسل ما صادر شده كه
يارى شوند و به درستى كه لشكر ما هر آينه پيروزند، پس تا رسيدن وعده ما از آنان
اعراض كن، و نشانشان بده كه به زودى خواهند ديد، آيا به عذاب ما اين چنين شتابزدگى
مىكنند؟ پس وقتى كه عذاب ما بر آنان نازل شد بد روزگارى خواهند داشت انذار شدگان.
سوره صافات آيه 177