نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 207
انجام دهد.[1] به گفته صاحب مجمع البيان
لامى كه بر سر لتفعل درمىآيد اين معنا را مىرساند، و ليكن از
كلام زجاج برمىآيد كه افاده اين معنا از ل به تنهايى ساخته نيست،
زيرا وى گفته است كه در آيه مورد بحث لفظ كى- براى اينكه حذف شده و
تقدير آيه و امرنا لكى نسلم بوده است.
اين جمله
يعنى جمله و أمرنا ... عطف تفسيرى است براى جمله(إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدى) و مىفهماند كه امر پروردگار به اينكه
مردم مسلمان شوند، خود مصداقى است براى هدايت الهى، و معنايش اين است كه خداوند ما
را امر كرده كه تسليمش شويم، و به خاطر اينكه زمينه براى وضع جمله(لِرَبِّ الْعالَمِينَ) در موضع ضمير فراهم گردد فاعل فعل (امر) را
ذكر نكرده و فعل را به صيغه مجهول امرنا- مامور شدهايم آورد، تا بدين
وسيله دلالت كند بر علت امر، پس معناى آيه اين است كه: ما از ناحيه غيب مامور
شدهايم كه در برابر خداوند تسليم شويم، به علت اينكه او پروردگار همه عالميان
است، نه براى همه آنها، پروردگار ديگرى است، و نه آن طور كه بتپرستان
پنداشتهاند، براى بعضى از آنها رب ديگرى است.
از ظاهر اين
آيه مانند ظاهر آيه(إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ
الْإِسْلامُ)[2]- چنان كه در
تفسير آن گذشت- چنين برمىآيد كه مراد از اسلام تنها اقرار به توحيد و نبوت نيست،
بلكه مراد از آن اين است كه انسان در همه امور تسليم خداى متعال شود.
(وَ أَنْ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ اتَّقُوهُ) در اينجا، در نظم
كلام تفننى به كار رفته است، به اين معنا كه امرى كه در جمله قبل بود، در اين جمله
معناى قول را به خود گرفته گويا گفته شده باشد: به ما گفتهاند در برابر
پروردگار عالميان تسليم شده، و نماز به پاى داشته و از او بپرهيزيد با ذكر
كلمه و اتقوه تمامى عبادات و اعمال دين را خلاصه كرد و تنها از ميان
آنها نماز را اسم برد براى آن اهميتى كه داشته، و عنايتى كه خداوند در امر آن
دارد، زيرا اهتمام قرآن شريف نسبت به نماز جاى هيچ ترديد نيست.
(وَ هُوَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ) وقتى بازگشت و حشر
همه شما به سوى خدا باشد و حساب و جزاى شما به دست او