responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 202

وقتى گناه در نظر كسى مانوس شد، خطر ارتكاب و وقوع در آن بيشتر مى‌شود، چون نفس آدمى براى هر گناهى هوا و خواهشى دارد، لذا بر شخص پرهيزكار لازم است علاوه بر اينكه با نيروى تقوا نفس خود را از ارتكاب محارم خدا، جلوگيرى مى‌كند از مخالطه و آميزش با اهل معصيت و كسانى كه پرده حشمت خداى را دريده‌اند نيز دورى جويد. آرى كسى كه در اطراف قرقگاه، آمد و شد مى‌كند، خطر قرق شكستنش بيشتر است. از اين بيان چند نكته روشن شد:

اول اينكه: اگر در آيه شريفه شريك جرم بودن را تنها از پرهيزكاران نفى نمود- و حال آنكه اين معنا اختصاص به پرهيزكاران نداشته و هيچ بيگناهى به جرم گنه‌كاران مؤاخذه نمى‌شود- براى اشاره به اين است كه كسانى كه از همنشينى با آنان، پرهيز نمى‌كنند ايمن از اين نيستند كه سرانجام در سلك آنان درآمده و در نتيجه عذاب و مؤاخذه‌اى كه آنان مى‌بينند اينان نيز ببينند. و خلاصه، تقدير كلام چنين است: متقين مادامى كه از همنشينى با گنه كاران بپرهيزند عذاب آنان را نخواهند داشت، و اگر آنان را نهى مى‌كنيم، براى اين است كه در پرهيز خود، مستمر و پابرجا باشند، يا اگر از محارم خدا پرهيز ندارند، پرهيز كنند.

دوم اينكه: مقصود از تقوا در جمله‌(وَ ما عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ) تنها پرهيز از خصوص همنشينى با نامبردگان نيست، بلكه مقصود پرهيز از همه گناهان است، به خلاف تقوايى كه در جمله‌(لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ) است كه مقصود از آن پرهيز از خصوص گناه مزبور است، ممكن هم هست مقصود از تقواى اولى، اصل تقوا و مقصود از دومى كمال آن و يا مقصود از اولى اجمال و از دومى تفصيل آن باشد. و بنا بر احتمال اخير، ذكر خوض كنندگان به عنوان ذكر يكى از مواردى است كه فعلا منطبق با آن كلى و مجمل است.

البته ممكن است براى آيه، معناى ديگرى هم كرد، و آن اين است كه: مراد از تقواى اول، تقواى مؤمنين و مراد از دومى تقواى خوض كنندگان باشد و تقدير كلام چنين باشد:

و ليكن خوض كنندگان را تذكر دهيد، باشد كه از اين عمل ناپسند بپرهيزند .

سوم اينكه: كلمه ذكرى مفعول مطلقى است براى فعل مقدر، و تقدير كلام: و لكن نذكرهم ذكرى و يا ذكروهم ذكرى است و نيز ممكن است كلمه مزبور را خبر از براى مبتداى محذوف و تقدير كلام را و لكن هذا الامر ذكرى يا مبتدا از براى خبر محذوف و تقدير را و لكن عليك ذكريهم دانست و اين بستگى دارد به اينكه ذهن خواننده كداميك از اين احتمالات را زودتر و بهتر بپذيرد.

(وَ ذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً ...) راغب گفته است كلمه بسل هم به معناى ضميمه كردن چيزى است به چيز ديگر، و

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 7  صفحه : 202
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست