نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 7 صفحه : 151
اين جمله رد بر قدريه
از اين امت است، كه خداوند در روز قيامت با صابئين و نصارا و مجوس محشورشان
مىكند. مىگويند:( رَبِّنا ما
كُنَّا مُشْرِكِينَ)[1]- پروردگارا ما كه از مشركين نبوديم چطور با آنان
محشور شديم؟ خداى تعالى مىفرمايد:(
انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا
يَفْتَرُونَ)[2]- ببين چطور بر خود دروغ بسته و به بطلان
افتراءاتى كه مىزدند پى مىبرند؟! .
آن گاه امام
فرمود: رسول خدا فرموده است: بدانيد و آگاه باشيد كه براى هر امتى مجوسى است و
مجوس اين امت كسانى هستند كه مىگويند قدرى در كار نيست، و چنين معتقد مىشوند كه
مشيت و قدرت خدا همه محول به آنان و براى آنان است.[3]
در تفسير برهان پس از آن كه اين حديث را نقل مىكند، مىگويد: در نسخه ديگرى از
تفسير قمى ديدم كه در اين حديث داشت: رسول خدا 6 فرمود: بدانيد كه براى هر امتى
مجوسى هست و مجوس اين امت كسانى هستند كه مىگويند قدرى نيست، و مشيت و قدرت نه به
نفع كسى و نه به ضرر كسى است.
و در نسخه
ديگرى داشت: مجوس اين امت كسانى هستند كه مىگويند قدرى در كار نيست و معتقدند كه
مشيت و قدرت نه محول به آنان است و نه به نفع آنان.[4]
مؤلف: مساله قدر از مسائلى است كه در صدر اول اسلام مورد بحث قرار
مىگرفته، بعضىها منكر آن شده و مىگفتند: اراده پروردگار هيچ گونه تعلقى به
اعمال بندگان ندارد، و معتقد بودند كه اراده و قدرت آدمى در كارهايى كه مىكند
مستقل است، و در حقيقت آدمى خالق مستقل افعال خويش است، اين دسته را
قدريه يعنى متكلمين در بحث قدر مىناميدند.
شيعه و سنى
روايت كردهاند كه رسول خدا 6 فرمود: قدريه مجوس اين امت است، و انطباق اين
روايت بر دارندگان عقيده مزبور، خيلى واضح است، براى اينكه آنان براى اعمال آدمى
خالقى را اثبات مىكردند كه همان خود آدمى است، و خداى تعالى را خالق غير اعمال
مىدانستند، و اين همان عقيدهاى است كه مجوسىها دارند. زيرا كه آنان نيز