نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 105
ليمسنهم بوده است، و جهت اينكه
بجاى هم (الَّذِينَ كَفَرُوا) بكار برده
شده اين است كه بفهماند عقيده آنها كفر است، و كفر هم سبب عذاب الهى است كه آنها
را به آن تهديد فرموده است.[1] اين
احتمال، احتمال بدى نيست، ليكن اگر اين اشكال پيش نيايد كه آيه از اول كفر آنان را
ذكر كرده بود، و ديگر حاجت نبود كه براى تكفير آنها ضمير را برداشته و اسم ظاهر
بجاى آن بكار ببرد، پس بايد گفت اين احتمال بعيد است، و نظير همين قول است در بعد،
احتمال اينكه من بيانيه باشد- و اين احتمال را بعضى از مفسرين
دادهاند- ليكن دليلى بر آن نيست.
(أَ فَلا يَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَهُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ
رَحِيمٌ) احتمال دارد اين استفهام مربوط به توبه و استغفار، و بياد آور مغفرت
و رحمت خدا باشد، احتمال هم دارد انكار و توبيخ باشد، بنا بر اين معنايش اين
مىشود: چرا توبه و استغفار نمىكنند و در طلب مغفرت و رحمت خدا بر نمىآيند؟
[احتجاج بر
نفى الوهيت مسيح (ع) و نيز نفى الوهيت مادر مسيح (بنا بر يك احتمال در معناى آيه)]
(مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ
الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كانا يَأْكُلانِ الطَّعامَ) اين آيه
گفتار آنها را كه مىگفتند:(إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ
ثَلاثَةٍ) و يا هم اين را و هم گفتههاى ديگرشان را كه در آيه:(إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ) حكايت شد رد مىكند،
و ما حصل سخن آنها در اين دو آيه اين بود كه مسيح مشتمل است بر جوهره الوهيت، در
آيه مورد بحث اينطور جواب مىدهد كه مسيح هيچ فرقى با ساير فرستادگان خداوند كه
خدا همه آنان را به سرنوشت مرگ دچار ساخت ندارد. زيرا همه ايشان فرستادگانى بودند
كه خدا براى ارشاد و هدايت بندگان خود مبعوث فرمود، نه ارباب و آلههاى كه در قبال
پروردگار شايسته و سزاوار پرستش باشند. و همچنين مادر مسيح يعنى مريم، بشرى بود
صديقه، كه آيات خداى را تصديق كرد. اين مادر و فرزند دو فرد از افراد بشر بودند كه
طعام مىخوردند،- و اگر نمىخوردند از بين مىرفتند- اين طعام خوردن و ديگر كارهاى
مربوط به آن از روى احتياج بوده، و احتياج، خود اولين نشانه و دليل بر امكان و
مخلوقيت است.
پس معلوم
مىشود مسيح ممكن الوجود بوده نه واجب الوجود، مخلوق بوده نه خالق، از مخلوق ديگرى
بنام مريم متولد شده، بندهاى از بندگان خدا بوده كه خدايش به رسالت بسوى