نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 100
كرد، آرى وقتى كه كسى در حق ديگرى خوبى و احسان
كند عمل وى معمولا در برابر چشم آن شخص پردهاى مىشود كه بدىهاى او را نبيند و
دوستش دارد. و ليكن خداوند اينطور نيست، بينايى است كه هيچ چيزى او را از ديدن
حقيقت باز نمىدارد.
(لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ
مَرْيَمَ) اين آيه به منزله بيان اين جهت است كه نصارا هم مانند يهود به
نصرانيت خود دلخوش بودند، و ليكن اسم نصرانيت آنان را سودى نبخشيد و سرپوش كفر و
شركشان نشد، آرى اينان نيز به مثل يهود آن طور كه بايد ايمان نياوردند، زيرا
مىگفتند:( إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ) خدا همان
مسيح، فرزند مريم است ، نصارا در اين حرف و در كيفيت شرك به خدا و اينكه مسيح
داراى جوهر الوهيت است مختلفند، طائفهاى از آنها قائلند كه اقنوم مسيح كه همان
علم است شاخهايست كه از اقنوم رب تعالى كه همان حيات است منشعب مىشود، و معناى
پدرى خدا و پسرى مسيح اين است كه اين از آن منشعب گشته است، طايفه ديگرى مىگويند
آن حقيقتى كه تا قبل از مسيح بنام پروردگار ناميده مىشد، مقارن آمدن مسيح به
حقيقت ديگرى كه همان مسيح است منقلب شد، طايفه ديگرى مىگويند پروردگار در مسيح
حلول كرد.
و ما تفصيل
اين مطلب را در بحثى كه راجع به عيسى بن مريم (ع) در تفسير سوره آل عمران كرديم
(جلد 3 ترجمه) بيان نموديم، و بايد دانست كه اين سه قولى كه در باره مسيح دارند هر
سه با آيه شريفه(إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ) قابل
انطباقند، بنا بر اين مراد از كسانى كه اين حرف را زدهاند تنها قائلين به انقلاب
نيستند، بلكه جميع نصارا است كه در باره مسيح غلو كردند، و اينكه مسيح (ع) را به
پسرى مريم توصيف فرمود، خالى از اشعار و دلالت بر جهت كفر آنها نيست، براى اينكه
مىفهماند كه آنها الوهيت را نسبت به يك انسانى دادهاند كه انسان ديگرى او را
زائيده است و هر دو از خاك خلق شدهاند، خاك كجا، خداى پاك كجا؟!(وَ قالَ الْمَسِيحُ يا بَنِي إِسْرائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَ رَبَّكُمْ
...) اين آيه استدلال مىكند به گفتار خود مسيح بر كفر آنان و بطلان
عقيدهشان، چه گفتار خود آن حضرت كه فرمود:( اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي
وَ رَبَّكُمْ)- بپرستيد اللَّه را كه هم پرورش دهنده من است و هم پرورش دهنده
شما دلالت دارد بر اينكه او خود مربوب است، يعنى ديگرى رب و پرورش دهنده
اوست، و در مربوبيت بين او و مردم فرقى نيست و اينكه فرمود:
(إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ
الْجَنَّةَ) دلالت دارد بر اينكه اين گناه يعنى در الوهيت براى خداوند انباز
گرفتن، شرك است، و مرتكب آن كافر، و نيز دلالت دارد بر اينكه
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 6 صفحه : 100