responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 64

هم قتل مؤمن بوده، و بنا بر اين از ظاهر آيه بر مى‌آيد كه قتل خطايى بوده كه بوسيله بعضى از مؤمنين صورت گرفته، و او كسى از مشركين را كشته، به خيال اينكه مشرك است و اگر القاى سلام كرده از ترس بوده، و حال آنكه اينطور نبوده و او به راستى مسلمان شده و يا مى‌خواسته مسلمان شود. و آيه شريفه توبيخش مى‌كند به اينكه اسلام، ظاهر حال و گفتار افراد را معتبر مى‌داند و مسلمانان حق تفتيش از باطن كسى ندارند، باطن هر كسى را خدا مى‌داند و امر دلها به دست خداى لطيف و خبير است.

و بنا بر آنچه ما از ظاهر آيه فهميديم جمله:(تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا) از باب اقتضاى حال در كلام آمده، مى‌خواهد بفهماند حال و وضع شما كه اين كار را كرديد و شخصى را با اينكه اظهار اسلام و ايمان كرد بدون اعتنا به سرنوشت او و بدون تحقيق از اسلام و كفرش به قتل رسانديد، حال كسى است كه در پى غنيمت است و جز به دست آوردن مال از هر راهى كه باشد هدفى ندارد، هر چند كه كشتن افراد با ايمان باشد. و معلوم است كه چنين كسى كوچكترين مساله را بهانه قرار مى‌دهد و بدون هيچ عذر موجهى افراد را مى‌كشد، تا اموال كشته خود را به غنيمت بر دارد و اين همان حال است كه مؤمنين قبل از ايمان آوردن داشتند، آرى در دوره جاهليت مردم هيچ هدفى به جز دنيا و ماديات نداشتند و امروز كه خداى منان بر آنان منت نهاده و نعمت ايمان را انعامشان كرده، واجب است كه ديگر چنين كارى را نكنند و وقتى مى‌خواهند عملى را انجام دهند، تحقيق كنند و باز هم تابع و منقاد خلق و خوى دوران جاهليت و آثارى كه از آن دوره باقى مانده نشوند.

بحث روايتى [ (در باره شان نزول آيات مربوط به قتل عمد و قتل خطاى مؤمن)]

در كتاب در المنثور در تفسير آيه:(وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلَّا خَطَأً ...) آمده: كه ابن جرير از عكرمه روايت كرده كه گفت: حارث بن يزيد بن نبيشه از بنى عامر بن لوى و ابى جهل، همواره عياش بن ابى ربيعه را شكنجه مى‌كردند، سپس همين حارث از مكه بيرون آمد تا به مدينه نزد رسول خدا 6 مهاجرت نموده اسلام آورد، در بين راه يعنى در حره به عياش نامبرده برخورد، عياش فرصت را غنيمت شمرده، جستن كرد و روى سينه حارث نشست و به خيال اينكه او هنوز كافر است به قتلش رسانيد و سپس نزد رسول خدا 6 آمده، جريان را به اطلاع آن جناب رسانيد و چيزى نگذشت كه آيه:(وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلَّا خَطَأً ...) نازل شد و رسول خدا 6 آيه را

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 64
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست