responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 583

امتحان و آزمايشى است كه خداى تعالى به وسيله آن، مردم را مى‌آزمايد تا مشخص كند كه بهترين آنان از حيث عمل كيست؟ و اگر جز اين بود نه پيغمبرانى گسيل مى‌داشت و نه دنيا را اينقدر فريبنده مى‌كرد، دنيايى كه خودش و آنچه در آن است به زودى باطل و فانى خواهد شد و جز خاك خالى يعنى خاكى كه تهى از افراد كفر پيشه و از دين حق برگشته و خالى از هر فريبنده‌اى كه دل آن افراد را فريفته باقى نخواهد ماند پس جا ندارد كه تو از كفر و اعراض آنان تاسف بخورى و خود را هلاك گردانى، براى اينكه كفر و اعراض آنان باعث بطلان و بى‌نتيجه شدن كار ما و كند شدن قدرت و اراده ما نمى‌شود.

(وَ إِنَّ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ) اين جمله در جاى تعليل براى جمله:(أَنَّما يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ ...) قرار گرفته كه بيانش گذشت.

(أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ؟ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ) اين جمله به دليل اينكه حرف فاء بر سر آن آمده تفريع و نتيجه‌گيرى از مضمون آيه قبلى است كه سخن از اعراض كفار داشت، تفريعى است سؤال گونه كه مى‌پرسد: با اينكه آن دينى كه از قبولش اعراض مى‌كنند دينى است كه از ناحيه خدا نازل شده و دين حقى است كه خود آنان نيز مى‌دانند حق است، پس چرا به خاطر رسوم و عادت جاهليت از آن دين اعراض مى‌كنند؟ ممكن هم هست آيه مورد بحث در مقام نتيجه‌گيرى و بيان لوازمى باشد كه همه آيات قبلى، آن لوازم را در بر دارد.

و معناى آيه اين است كه وقتى اين احكام و شرايع حق، از ناحيه خدا نازل شده باشد و غير از اين احكام، ديگر هيچ حكم حقى وجود نداشته باشد و هر حكمى كه باشد حكم جاهليت و ناشى از هوا و هوسهاى جاهلان باشد پس اين كسانى كه از حكم حق اعراض مى‌كنند چه مى‌خواهند؟ و به دنبال چه حكمى مى‌گردند؟ با اينكه غير از اين احكام ديگر هيچ حكمى نيست مگر آنكه از احكام جاهليت است، و نيز با اينكه براى اين مردمى كه ادعاى ايمان دارند هيچ حكمى بهتر از حكم خدا نيست باز هم حكم جاهليت را مى‌طلبند؟.

بنا بر اين جمله:(أَ فَحُكْمَ الْجاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ) استفهامى است توبيخى و جمله:(وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْماً) استفهامى است انكارى و معنايش اين است كه: هيچ احدى نيست كه حكمش بهتر از حكم خدا باشد و معلوم است كه هر حكمى به خاطر خوبيش پيروى مى‌شود (و گرنه هيچ عاقلى حاضر نيست خود را محكوم به حكم غير خود كند) و جمله:(لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ) كه در آن وصف يقين اعتبار شده، در حقيقت گوشه و كنايه‌اى است به همان افرادى‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 583
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست