نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 499
فرمائيد):
(فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً)[1]،(فَيُصْبِحُوا عَلى ما أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نادِمِينَ)[2]، و بنا بر اين ما
راهى به اثبات اين كه معناى اصلى كلمه در اين مقام منظور است را
نداريم.
(فَبَعَثَ اللَّهُ غُراباً يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوارِي
سَوْأَةَ أَخِيهِ) در مجمع البيان گفته كلمه بحث در اصل به
معناى جستجوى چيزى از لابلاى خاكها بوده، سپس در مورد هر جستجويى استعمال شد،[3] و كلمه موارات كه فعل
مضارع يوارى از آن گرفته شده به معناى پوشاندن است، و از همين باب است
كلمه توارى كه به معناى تستر خود پوشاندن است، و
كلمه وراء به معناى پشت هر چيز است، و كلمه سواة به معناى
آن چيزى است كه انسان را خوشايند نباشد، و كلمه ويل به معناى هلاكت
است، و عبارت: يا ويلتى كلمهاى است كه هر كس هنگام هلاكت به زبان
مىآورد، (در فارسى هم مىگويند وا ويلاه) و كلمه: عجز در مقابل
كلمه استطاعت توانايى است.
اين آيه
شريفه دلالت دارد بر اينكه قاتل بعد از ارتكاب قتل مدتى در كار خود متحير مانده، و
از اين بيمناك بوده كه ديگران از جنايت او خبردار شوند، و فكر مىكرده كه چه كند
تا ديگران به جسد مقتول بر خورد نكنند، تا آنكه خداى تعالى كلاغى را براى تعليم او
فرستاد، و اگر فرستادن كلاغ، و جستجوى كلاغ در زمين و كشتن قاتل برادر خود را پشت
سر هم و نزديك به هم اتفاق افتاده بوده ديگر وجهى نداشت بگويد:(يا وَيْلَتى أَ عَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هذَا الْغُرابِ) معلوم
مىشود مدتى طولانى سرگردان بوده.
و نيز از
زمينه كلام استفاده مىشود كه كلاغ مزبور بعد از بحث و گود كردن زمين چيزى را در
زمين دفن كرده بوده، چون ظاهر كلام اين است كه كلاغ خواسته چگونه دفن كردن را به
قاتل تعليم دهد، نه چگونه بحث و جستجو كردن را، و صرف بحث و جستجو نمىتواند چگونه
دفن كردن را به وى ياد دهد، چون او مردى سادهلوح بوده، و قهرا ذهن او از صرف بحث
به دفن منتقل نمىشده، بلكه ساده فهمى او به حدى بوده كه تا آن موقع معناى بحث را
نفهميده، چگونه ممكن است از بحث و منقار به زمين زدن كلاغ منتقل به دفن و پنهان
كردن
[1] به نعمت و لطف خدا شما همه با هم برادر شديد. سوره آل
عمران، آيه 103 .
[2] در نتيجه بر سر آن خطاها كه در دلهاشان پنهان مىداشتند از
نادمان شدند. سوره مائده، آيه 52 .