نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 473
خرمايى جبار و ناقه شترى جبار و اين در
وقتى است كه گوينده يك نحوه برترى براى آن درخت از ساير درختان و براى آن ماده شتر
از ساير شتران تصور كرده باشد[1]، اين بود
آن مقدار از كلام راغب كه مورد حاجت ما بود.[2]
[معناى
جبارين در جمله (قالُوا يا مُوسى إِنَّ فِيها قَوْماً
جَبَّارِينَ) ]
پس روشن شد
كه مراد از كلمه جبارين كسانى است كه صاحب سطوت و نيرو باشند، و به
مردم زور بگويند و هر چه بخواهند به مردم تحميل كنند.
بنى اسرائيل
در جمله:(وَ إِنَّا لَنْ نَدْخُلَها حَتَّى يَخْرُجُوا
مِنْها) به موسى شرط كردهاند كه ما وقتى دستور تو را عملى نموده و داخل اين
سرزمين مىشويم كه آن جباران از آنجا خارج شوند و حقيقت اين شرط كردن رد گفتار
موسى (ع) است، هر چند كه بعد از رد گفتار آن جناب دوباره وعده دادهاند كه اگر آنها
خارج شوند ما داخل خواهيم شد.
در تعدادى از
روايات پيرامون توصيف جباران مورد بحث، آمده كه سكنه آن سرزمين از عمالقه بودند،
كه مردمى درشت هيكل و بلندقامت بودند و از درشت هيكلى و بلندقامتى آنان داستانهاى
عجيبى وارد شده[3] كه عقل
سليم نمىتواند آنها را بپذيرد، و در آثار باستانى و بحثهاى طبيعى نيز چيزى كه
اين روايات را تاييد كند وجود ندارد، ناگزير بايد گفت كه روايات مذكور ماخذى جز
جعل و دسيسه ندارد.
(قالَ رَجُلانِ مِنَ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ...) از ظاهر
سياق و زمينه آيه بر مىآيد كه مراد از مخافة ترس از خداى سبحان است،
معلوم مىشود در بين آن جمعيت دو نفر بودهاند كه از خدا مىترسيدهاند و از
نافرمانى امر او و دستور پيغمبر او دلواپس بودهاند، و نيز از كلمه من
الذين استفاده مىشود كه خداترسان تنها آن دو نفر نبودهاند، بلكه جماعتى بودهاند
كه از ميان آنان دو نفر بر خاسته و گفتهاند اى مردم به شهر درآئيد، همين كه از در
داخل شويد غالب خواهيد بود، در سابق هم در چند مورد از اين كتاب گذشت كه كلمه نعمت
هر جا كه در قرآن كريم و در عرف آن اطلاق شود منظور از آن ولايت الهيه است، پس اين
دو نفرى كه خدا بر آنان انعام كرده بود دو تن از اولياء اللَّه بودهاند و اين خود
فى نفسه قرينه است بر اينكه مراد از مخافت مخافة اللَّه سبحانه است، چون اولياى
خدا از غير خدا نمىترسند هم چنان كه خود خداى تعالى فرموده: