responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 244

از مخاطبين را بيان كند.

البته اين احتمالى بيش نيست و ظاهر سياق كه دلالت مى‌كند بر اينكه جمله:(إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ ...) تعليل جمله:(لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ) است، اين احتمال را بعيد مى‌سازد، براى اينكه لازمه تعليل بودن آن جمله اين است كه خطاب مخصوص به نصارا باشد و اگر هم كلمه مسيح مبارك را آورد و هم كلمه عيسى را و هم نام مادرش مريم را، براى اين بود كه ديگر كسى پيدا نشود و كلام خداى را به معنايى ديگر معنا نكند و نيز براى اين بود كه كلام دليلى باشد بر اينكه عيسى يك انسان مخلوق بوده مثل هر انسانى ديگر كه از مادرى متولد مى‌شود و جمله:(وَ كَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى‌ مَرْيَمَ) تفسيرى است براى معناى كلمه، چون كلمه در اينجا همان كلمه كن يعنى كلمه خلقت و ايجاد است كه اين كلمه وقتى بر مريم بتول يعنى بكر و دست نخورده القاء شده باردار بر عيسى روح اللَّه گرديد با اينكه اسباب عادى از قبيل ازدواج و غيره در بين نبود. آرى كلمه كن چنين است كه‌(إِذا قَضى‌ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ)[1].

و بر اين حساب تمامى موجودات عالم كلمه خدايند، چيزى كه هست موجودات ديگر غير عيسى بن مريم اگر موجود مى‌شوند پاى اسباب عادى در موجود شدنشان در كار است و تنها موجودى كه در خلقتش سببى از اسباب عادى در موجود شدنشان در كار است و تنها موجودى كه در خلقتش سببى از اسباب عادى را فاقد بوده عيسى (ع) است و به همين جهت در اين آيه مختص به اسم كلمه شده، چون بعضى از سبب‌هاى عادى در ولادت او وجود نداشته است.

[ كلمه و روح بودن عيسى (ع)]

(وَ رُوحٌ مِنْهُ) و مطابق آيه شريفه:(يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي)[2] روح از عالم امر است و عيسى (ع) كلمه كن خدا بود و چون كلمه كن از عالم امر است پس عيسى روح نيز بود، ما در سابق يعنى در جلد سوم اين كتاب آنجا كه از خلقت عيسى بحث مى‌كرديم در باره اين آيه سخن گفتيم.

(فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا خَيْراً لَكُمْ، إِنَّمَا اللَّهُ إِلهٌ واحِدٌ) حرف فا كه در اول اين جمله در آمده، فاء تفريع است و مى‌فهماند مطلب نتيجه‌اى است كه از اول كلام گرفته مى‌شود، چون گفتار در اول به وسيله جمله:


[1] چون قضاى امرى رانده باشد، براى ايجاد آن همين بس كه بگويد باش، كه آن امر بدون درنگ موجود شود. سوره آل عمران، آيه 47 .

[2] سوره اسرى، آيه 85 .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 244
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست