responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 190

و فرموده:(وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ)[1].

[معناى خدعه منافقين به خدا و خدعه خدا به آنان و ذكر چند صفت از اوصاف منافقين‌]

(إِنَّ الْمُنافِقِينَ يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خادِعُهُمْ) كلمه: مخادعة كه فعل مضارع يخادعون از آن گرفته شده به معناى بسيار خدعه كردن و خدعه‌هاى سخت كردن است، البته اين در صورتى است كه بگوئيم: زيادتر بودن مبانى دلالت مى‌كند بر زيادى معانى (و همين طور هم هست، زيرا كسى كه بسيار خدعه مى‌كند در خدعه كردن مهارت پيدا نموده، خدعه‌هايى شديدتر و ماهرانه‌تر مى‌كند).

جمله:(وَ هُوَ خادِعُهُمْ) در موضع حال است و موقعيت حال را دارد و چنين مى‌فهماند كه منافقين با خداى تعالى خدعه مى‌كنند، در حالى كه او با همين عمل آنان، آنان را خدعه مى‌كند و برگشت معنا به اين مى‌شود كه اين منافقين با اعمالى كه ناشى از نفاقشان است يعنى با اظهار ايمان كردن در نزد مؤمنين و خود را به آنان نزديك كردن و حضور در مجالس و محافل آنان مى‌خواهند خدا را (و يا به عبارتى ديگر پيغمبر و مؤمنين را) خدعه كنند تا با ايمان ظاهرى و اعمال خالى از حقيقت خود از قبل آنان استفاده نمايند و بيچاره‌ها نمى‌دانند كه آن كسى كه راه را براى اينگونه نيرنگ‌ها براى آنان باز كرده و جلوى آنان را نگرفته، همان خداى سبحان است و همين خود، خدعه‌اى است از خداى تعالى نسبت به ايشان و مجازاتى است در برابر سوء نيات و اعمال زشت پنهانيشان، پس خدعه منافقين عينا همان خدعه خداى تعالى به ايشان است.

(وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا كُسالى‌ يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا) اين جمله وصف ديگرى است از اوصاف منافقين و آن اين است كه وقتى به نماز مى‌ايستند اولا به حالت كسالت مى‌ايستند و پيدا است كه هيچ اشتها و ميلى به نماز ندارند و در ثانى همه در صدد آنند كه به مردم بفهمانند كه ما نمازخوانيم، با اينكه نماز برترين عبادتى است كه خداى تعالى در آن ذكر و يادآورى مى‌شود و اگر به راستى دلهايشان علقه و محبتى به پروردگارشان مى‌داشت و به او ايمان مى‌داشت، در توجه به سوى خدا و در ذكر خدا دچار كسالت و سستى نمى‌شدند و عمل خود را به قصد ريا و نشان دادن به مردم انجام نمى‌دادند و در عوض بسيار خدا را به ياد مى‌آوردند، آرى قلب به هر چه تعلق داشته باشد و خاطر آدمى به هر


[1] سست نشويد و اندوه به خود راه ندهيد كه شما ما دام كه ملتزم به لوازم ايمان باشيد دست بالا و بر دشمنان مسلطيد. سوره آل عمران، آيه 139 .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 5  صفحه : 190
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست