و كلمه
موقوف از ماده وقت است، وقتى گفته مىشود: وقت كذا - معنايش اين
است كه براى فلان امر فلان وقت را معين كردم.
بنا بر اين
از ظاهر لفظ آيه بر مىآيد كه نماز از همان اول تشريع، فريضهاى داراى وقت بوده كه
بايد هر نمازى را در وقت خودش انجام داد.
ولى ظاهرا
وقت در نماز، كنايه باشد از ثبات و عدم تغير و خلاصه كلام اينكه ظاهر لفظ منظور
نيست، و نمىخواهد بفرمايد نماز فريضهاى است داراى وقت بلكه مىخواهد بفرمايد:
فريضهاى است
لا يتغير و ثابت و بنا بر اين اطلاق موقوت بر كلمه كتاب، اطلاق ملزوم بر لازمه
چيزى است. و مراد از كتاب موقوت، كتابى مفروض و ثابت و غير متغير است. مىخواهد
بفرمايد: نماز به حسب اصل، دگرگونگى نمىپذيرد، پس در هيچ حالى ساقط نمىشود، اگر
ما اين معنا را ترجيح داديم براى اين است كه معناى اول كه در بدو نظر از ظاهر لفظ
آيه به ذهن مىرسد، با مضمون جملههاى قبلى نمىسازد، چون مضمون آن جملهها احتياج
به آن نداشت كه متعرض موقوت بودن نماز بشود، و بفرمايد نماز وقتى معين دارد، علاوه
بر اينكه جمله:(إِنَّ الصَّلاةَ ...) در مقام بيان علت
جمله:(فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ) است. و
معلوم است كه ظاهر اين تعليل اين است كه مراد از موقوت بودن نماز ثابت بودن آن و
ساقط نشدنش در هيچ حالى از احوال و مبدل نشدنش به چيز ديگر است، مىفرمايد: نماز
نه ساقط مىشود، و نه مانند روزه به چيز ديگر نظير كفاره مبدل و عوض مىشود.
(وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ ...) كلمه
وهن به معناى ضعف است. و كلمه ابتغاء به معناى طلب، و
كلمه الم به معناى درد و ناراحتى و به تعبير كوتاه، مقابل لذت است.
و جمله:(وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ) حال از ضمير جمع
غائبى است كه در كلمه تهنوا نهفته است. و معناى جمله اين است كه: حال
دو طايفه يعنى شما مسلمانان و طايفه كفار از نظر ناراحتى يكسان است. همانطور كه
شما ناراحت مىشويد آنها نيز مىشوند، و شما حال بدترى از حال دشمنان خود نداريد،
بلكه شما مرفهتر و خوشبختتر از كفاريد. براى اينكه شما از ناحيه خدايتان اميد
فتح و ظفر و اميد مغفرت داريد. براى اينكه او ولى مؤمنين است. و
[1] روزه بر شما نوشته شده، هم چنان كه بر امتهاى قبل از
شما نوشته و واجب شده بود . سوره بقره، آيه 183 .
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 5 صفحه : 101