نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 94
شده است، قبلا روى سخن با مؤمنين داشت، و
مىفرمود:(ما أَصابَكُمْ ...) در اين آيه روى
سخن متوجه شخص رسول خدا 6 نموده و مىفرمايد: گمان مكن كه ... وجه
اين التفات همان است كه در خلال اين آيات مكرر ذكر كرديم، احتمال هم دارد كه خطاب
در اين آيه تتمه خطاب در جمله:(فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِكُمُ
الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ) باشد، كه در اين صورت بايد كلمه
تحسبن را با ضمه با بخوانيم تا صيغه جمع مخاطب باشد و معناى آن با آخر آيه
قبلى چنين شود: بگو مرگ را از خود دور كنيد و گمان مكنيد آنها كه كشته
مىشوند ... .
و مراد از
موت باطل شدن شعور و فعل است، و لذا در توضيح كلمه احيا از هر دو
نمونهاى آورد، و فرمود: زندهاند و روزى مىخورند، و خوشحالند، روزى خوردن نمونه
فعل و فرح نمونه و اثرى از شعور است زيرا خوشحال شدن، فرع داشتن شعور
است.
(فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ ...) كلمه فرح ضد كلمه
حزن است، و كلمه بشارت و بشرى به معناى هر خيرى است
كه تو را خوشحال كند، و كلمه استبشار به معناى اين است كه در طلب اين
باشى كه با رسيدن خيرى و بشرايى خرسندى كنى و معناى جمله اين است كه كشته شدگان در
راه خدا هم از نظر رسيدن خودشان به فضل خدا و ديدن آن فضل خوشحالى مىكنند و هم در
طلب اين خبر خوش هستند كه رفقاى عقب ماندهشان نيز به اين فضل الهى رسيدند، و آنها
نيز خوفى و اندوهى ندارند.
از اين بيان
دو نكته روشن مىشود، يكى اينكه كشته شدگان در راه خدا از وضع مؤمنين برجسته كه
هنوز در دنيا باقى ماندهاند خبر دارند، و دوم اينكه منظور از اين بشارت همان ثواب
اعمال مؤمنين است كه عبارت است از نداشتن خوف و نداشتن اندوه و اين بشارت به ايشان
دست نمىدهد مگر با مشاهده ثواب نامبرده در آن عالمى كه هستند، نه اينكه خواسته
باشند با موفق شدن به شهادت استدلال كنند بر اينكه در قيامت خوف و اندوهى نخواهند
داشت، چون آيه در مقام اين است كه بفرمايد پاداش خود را مىگيرند نه اينكه بعد از
شهادت تازه استدلال مىكنند كه در قيامت چنين و چنان خواهيم بود.
پس اين آيه
شريفه دلالت دارد بر اينكه انسان بعد از مردن تا قبل از قيامت باقى و زنده است و
ما بحث در اين باره را به طور مفصل در بحث برزخ يعنى در تفسير آيه:(وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ)[1] گذرانديم.