نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 619
تصور ندارد كه مؤمنين با شخص ولى امر- با اين كه
اطاعت او بر آنان واجب است- نزاع كنند، به ناچار بايد منظور نزاعى باشد كه بين خود
مؤمنين اتفاق مىافتد، و نيز تصور ندارد كه نزاعشان در مساله راى باشد، (چون فرض
اين است كه ولى امر و صاحب رأى در بين آنان است)، پس اگر نزاعى رخ مىدهد در حكم
حوادث و قضايايى است كه پيش مىآيد آيات بعدى هم كه نكوهش مىكند مراجعين به حكم
طاغوت را كه حكم خدا و رسول او را گردن نمىنهند، قرينه بر اين معنا است، و اين
حكم بايد به احكام دين برگشت كند، و احكامى كه در قرآن و سنت بيان شده، و قرآن و
سنت براى كسى كه حكم را از آن دو بفهمد دو حجت قطعى در مسائلند، و وقتى ولى امر
مىگويد: كتاب و سنت چنين حكم مىكنند قول او نيز حجتى است قطعى، چون فرض اين است
كه آيه شريفه، ولى امر را مفترض الطاعة دانسته، و در وجوب اطاعت از او هيچ قيد و
شرطى نياورده، پس گفتار اولى الامر نيز بالآخره به كتاب و سنت برگشت مىكند.
از اين جا
روشن مىشود كه اين اولى الامر- حال هر كسانى كه بايد باشند- حق ندارند حكمى جديد
غير حكم خدا و رسول را وضع كنند، و نيز نمىتوانند حكمى از احكام ثابت در كتاب و
سنت را نسخ نمايند، و گرنه بايد مىفرمود در هر عصرى موارد نزاع را به ولى امر آن
عصر ارجاع دهيد، و ديگر معنا نداشت بفرمايد موارد نزاع را به كتاب و سنت ارجاع
دهيد، و يا بفرمايد بخدا و رسول ارجاع دهيد در حالى كه آيه شريفه:(وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً
أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ
رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا مُبِيناً)[1]، (هيچ مرد
مؤمن و زن مؤمنهاى را نمىرسد كه وقتى خدا و رسول او، امرى را مورد حكم قرار
دهند، باز هم آنان خود را در آن امر مختار بدانند، و كسى كه خدا و رسولش را
نافرمانى كند به ضلالتى آشكار گمراه شده است). حكم مىكند به اين كه غير از خدا و
رسول هيچكس حق جعل حكم ندارد.
و به حكم اين
آيه شريفه تشريع عبارت است از قضاى خدا، و اما قضاى رسول، يا همان قضاى اللَّه
است، و يا اعم از آن است، و اما آنچه اولى الامر وظيفه دارند اين است كه رأى خود
را در مواردى كه ولايتشان در آن نافذ است ارائه دهند، و يا بگو در قضايا و موضوعات
عمومى و كلى حكم خدا و رسول را كشف كنند.
و سخن كوتاه
اين كه از آنجا كه اولى الامر اختيارى در تشريع شرايع و يا نسخ آن