نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 598
و اين خود مؤيد آن روايات وارده در شان نزول است،
كه مىگويند مشركين مكه از اهل كتاب (يعنى يهود و نصارى) درخواست كردند بين آنان و
بين مؤمنين داورى نموده، بگويند دين و مسلك كدام يك بهتر است، دين مسلمانان و يا
مسلك مشركين، و اهل كتاب چنين داورى كردند، كه دين مشركين بهتر از دين مؤمنين است،
و ان شاء اللَّه عين روايت در بحث روايتى آينده مىآيد.
در اين آيه
از اهل كتاب تعبير كرده به (كسانى كه بهرهاى از كتاب دارند)، تا مذمت و سرزنش از
آنها دلنشينتر باشد، چون ايمان علماى اهل كتاب به جبت و طاغوت با اين كه عالم به
كتاب خدا هستند، رسواييش بيشتر از طاغوتپرستى يك يهودى و يا نصاراى جاهل به كتاب
خدا است.
(
أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ) ...(نَقِيراً ) كلمه نقير،
صفت مشبهه است، و در اينجا معناى اسم مفعول يعنى منقور- منقار زده را مىدهد، و
عبارت است از چيز حقير و اندكى كه مرغ آن را با منقار خود از زمين بر مىدارد، و
در معناى جمله:(وَ لا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا ...) معناى ديگرى
براى آن نقل كرديم.
مفسرين
گفتهاند: كلمه: (أم) در اين جمله منقطعه، و به معناى بلكه است، و جمله را چنين
معنا مىدهد،. (نه بلكه گويا مىپندارند بهرهاى از ملك را دارند) و استفهام در آن
انكارى است، يعنى چنين مالكيتى ندارند.
بعضى ديگر
احتمال دادهاند كه كلمه (أم) متصله و به معناى- و يا- باشد، و گفتهاند تقدير
آيه اهم اولى بالنبوة ام لهم نصيب من الملك است، يعنى آيا آنان
سزاوارتر به نبوتند، و يا بهرهاى از ملك را دارا هستند؟ و ليكن اين احتمال به نظر
بعضى ديگر صحيح نيست، و به آن اشكال كردهاند كه حذف همزه استفهام تنها در موقع
ضرورت يعنى وقتى شاعر بخواهد و زن شعرش درست شود حذف مىكنند، و در قرآن كريم چنين
ضرورتى در كار نيست، و به نظر ما ظاهر آيه مىرساند كه كلمه نامبرده متصله باشد، و
لنگه آن حذف شده، چون آيه قبلى مىفهماند آن لنگه چيست، و تقدير كلام ا لم
تر الى الذين اوتوا نصيبا من الكتاب ... لهم كل ما حكموا به من حكم، ام لهم نصيب
من الملك، ام يحسدون الناس؟ مىباشد، يعنى هيچ مىبينى اين اهل كتاب را كه
بهرهاى از كتاب دارند، و چنين و چنان مىكنند، و چنين و چنان مىگويند، و حكم مىكنند،
آيا حق دارند كه هر حكمى كه خواستند بكنند، و يا بهرهاى از ملك را دارا هستند، و
يا از حسد چشمشان بر نمىدارد كه خدا به مردم از فضل خود بدهد؟ و بنا بر اين دو
لنگه استفهام و لنگههاى بعديش رو به راه و مترتب مىشود، و كلام سياقش محفوظ
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 598