نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 585
به سوى مقاصدى متوجه كنند كه سعادت زندگيشان را
تامين مىسازد سعادتى كه از هر انسانى انتظار مىرود به آن برسد، به سوى ضد آن
مقاصد متوجه سازند، پس طمس وجوه به معناى محو كردن و نابود ساختن وجوه، و بطلان
آثار آن نيست، بلكه محوى است كه باعث دور شدن از مقصد، و يا بگو برگشتن به عقب
خواهد بود، پس اين وجوه بر حسب فطرت بشرى كه دارد مقاصدى را كه هر انسانى بايد به
آن برسد و انتظار مىرود كه به آن برسد دنبال مىكنند، و ليكن از آنجا كه با لعنت
خدا رو به پشت قرار گرفتهاند، جز دور شدن از آن مقاصد را دنبال نمىكنند، و جز به
قهقرا پيش نمىروند.
و چنين
انسانى- با اينكه بالطبع و بالفطرة متوجه به سوى چيزى است كه آن را براى خود خير و
سعادت مىداند، اما- به طرف هر مقصدى مىرود كه آن را براى خود خير و براى دين و
دنياى خود صلاح مىداند، جز شر و فساد نمىبيند، و هر چه بيشتر جلو برود بيشتر از
سعادت عقب مىافتد، و در نتيجه ابدا روى صلاح و فلاح را نمىبيند.
و اما اين كه
لعنت خداى تعالى بر اينان را تشبيه كرد به لعنت در باره اصحاب سبت، از ظاهرش بر
مىآيد كه اينان نيز مانند آنان به عذاب مسخ گرفتار مىشوند كه جريانش و اينكه به
صورت ميمون مسخ شدند در سابق گذشت.
و بنا بر اين
كلمه: (أو) در جمله: او نلعنهم به همان معناى ظاهريش باقى است، و
ترديد را افاده نموده، مىفهماند، ما در صورتى كه ايمان نياوريد يا شما را طمس
مىكنيم، و يا لعن، و فرق بين اين دو تهديد، اين است كه اولى (يعنى طمس) باعث
مىشود هدفها و مقاصد آنان تغيير كند، ولى خلقتشان جز در پارهاى كيفيات به حال
خود بماند، ولى لعن باعث مىشود خلقت بشرى شان مبدل به خلقت ميمون گشته، در نتيجه
مقاصد هم مقاصد ميمونها شود.
پس مخاطبين
به اين آيه اگر از امتثال فرمان خداى تعالى تمرد كنند،- كه از آخر آيه بر مىآيد
به طور قطع تمرد خواهند كرد- بايد منتظر يكى از دو سخط الهى باشند، يا طمس وجوه، و
يا لعنتى نظير لعنت اصحاب سبت،- يهوديانى كه ماجراى شنبه را طرح كردند، و ليكن از
آيه شريفه بر مىآيد همه آنان دچار اين دو سخط نمىشوند، چون به صيغه جمع و نكره
مىفرمايد:
وجوها ، (قبل از آن كه ما بعضى از وجوه را طمس كنيم ايمان بياورند)، و اگر
منظور عموم متمردين بود جمع را نكره نمىآورد، و مىفرمود: من قبل ان نطمس
الوجوه قبل از آن كه روىها را طمس كنيم، و باز در نكره آوردن وجوه و عدم
تعين آن نكته ديگرى است، و آن اين است كه مقام آيه چون مقام تهديد بود، و تهديد هم
جماعتى بود به شر و اين شر تنها به بعضى از
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 585