نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 533
صنف زنانند آنها نيز به ملاك زن بودن يك برتريهاى
ديگرى دارند، مىخواهد بفرمايد سزاوار است از دل بستن و اظهار علاقه به كسى كه
فضلى دارد صرفنظر كنيد، به خدا علاقه بورزيد، و از او درخواست فضل كنيد.
با اين بيان
گفت كه مراد از فضل (برترى) همانطور كه گفتيم برتريهايى است كه خدا به هر يك از دو
طايفه مرد و زن داده، احكامى در خصوص مردان تشريع كرده و احكامى ديگر در خصوص
زنان، (آن مىگويد اى كاش من زن بودم اين مىگويد اى كاش من مرد بودم) چون هر يك
از اين دو طايفه احكامى بنفع خود دارد، مثلا سهم الارث مرد بيشتر از سهم الارث زن
است، و اين براى مردان مزيتى است و در عوض زنان مزيتى ديگر بر مردان دارند و آن
اين است كه خرجشان به عهده خودشان نيست بلكه به عهده مردان است، علاوه بر اين كه
در ازدواج مردان بايد پول و مهريه بدهند، و زنان مهريه مىگيرند.
[نهى از
آرزوى داشتن آنچه خدا به ديگران تفضل فرموده، ارشادى است]
پس نهى در
آيه نهى از آرزوى داشتن اين گونه مزيتها است، و بدين جهت نهى فرموده كه به اين
وسيله فساد را از ريشه بر كند، چون اين مزيتها امورى است كه نفس بشر به آنها
علاقمند است، زيرا خداى تعالى ريشه علاقمندى به آنها و به دنبالش سعى و كوشش براى
به دست آوردن آن را در دلها نهاده، تا خانه دنيا به اين وسيله آباد شود، به همين
جهت در برخورد با اين مزايا نخست آرزوى داشتن آنها در دل پيدا مىشود، و وقتى اين
آرزو تكرار شد مبدل به حسادتى نهفته چون آتشى زير خاكستر مىگردد، و باز در اثر
تعقيب كردن همه روزه، اندك اندك اين آتش از زير خاكستر بيرون آمده، از قلب به مقام
عمل خارجى سرايت مىكند، و با در نظر گرفتن اينكه اين حسد خاص يك نفر و دو نفر
نيست، (زيرا همه مردم دل دارند)، اگر حسد همه دلها به هم منضم شود، بلوايى راه
مىافتد كه زمين را پر از فساد نموده، حرث و نسل را تباه مىسازد.
از اينجا
روشن مىشود كه نهى از تمنا، در حقيقت يك نهى ارشادى است كه مصلحت آن به حفظ آن
احكام تشريع شده عايد مىگردد، نه اينكه نهيى مولوى باشد.
و اگر فضل را
به فعل خداى سبحان نسبت داده و اينطور تعبير كرده:(بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ) براى اين بوده كه از يك سو صفت خضوع در برابر
امر خداى را بيدار كند، و بفرمايد:
شما كه به
خداى تعالى ايمان داريد اين برتريها را خدايتان در بينتان قرار داده، (و او هر
كارى را به مصلحت شما مىكند)، و از سوى ديگر غريزه حب و علاقه را كه در برخورد با
فرد برتر به هيجان آمده تنبه دهد، به اين كه فرد برتر بعضى از خود تو است، و از تو
جدا نيست (و حسادت ورزيدن تو نسبت به او به اين مىماند كه دست نسبت به بينايى چشم
حسد بورزد، و در صدد بر
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 533