responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 4  صفحه : 138

كردند كه خدايا آن وعده بهشت و رحمتى كه داده‌اى و رسولانت به اذن خودت ضمانتش را كردند در حق ما منجز بفرما.

پس معناى جمله:(عَلى‌ رُسُلِكَ) اين است كه خدايا آن وعده‌اى كه بر رسولانت حمل كردى (و بر رسولانت نيروى تحمل بار رسالت دادى)، و رسولان هم آن وعده را از طرف تو ضمانت كردند، در حق ما منجز فرما، و معناى جمله:(وَ لا تُخْزِنا ...) اين است كه خدايا وعده‌ات را خلف مكن، كه اگر چنين كنى، بيچاره مى‌شويم، و لذا دنبالش فرمود:(إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْمِيعادَ).

از آيات مورد بحث اين معنا روشن گرديد كه صاحبان اين مناجات اعتقاد به خدا و روز جزا و مساله نبوت انبيا را به طور اجمال از راه نظر كردن به آيات آسمانى و زمينى به دست آوردند، و اما ايمان به جزئيات احكامى كه پيامبر اسلام آورده از راه ايمان به رسالت رسول خدا 6 به دست آوردند، پس صاحبان اين مناجات بر طريق فطرتند، و هر حكمى را كه فطرت كند به سمع و طاعت پذيرفتند.(فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ ...) تعبير به كلمه رب و اضافه كردن آن بر ضمير صاحبان مناجات، دلالت بر ثوران و فوران رحمت الهى دارد، و نيز دلالت دارد بر اينكه خداى سبحان در اثر فوران رحمتش رحمت خود را عموميت داده، مى‌فرمايد: بطور كلى عمل هيچ عاملى از شما را ضايع نمى‌گرداند، پس در درگاه خدا فرقى نيست بين عملى و عمل ديگر، و عاملى و عامل ديگر.

بنا بر اين پس اينكه در مقام تفريع فرمود:(فَالَّذِينَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أُوذُوا ...) خواست تا در مقام تفصيل اعمال صالحه بر آيد و ثواب هر يك را تثبيت كند، و كلمه واو در فواصل آيه براى همين تفصيل است، نه اينكه بخواهد فاصله‌ها را جمع كند، (كلمه واو گاهى براى تفصيل استعمال مى‌شود و گاهى براى جمع) تا كسى خيال كند كه آيه شريفه فقط در مقام شمردن ثواب شهيدان از مهاجرين است.

و اين آيه شريفه با اين حال تنها اعمال نيكى را كه در اين سوره به آن ترغيب نموده نام مى‌برد، يعنى ايثار دين بر وطن، تحمل اذيت در راه خدا و جهاد در راه او،

[استعمال كلمه هجرت در دورى گزيدن از گناه‌]

و ظاهرا مراد از مهاجرين در جمله:(فَالَّذِينَ هاجَرُوا) معنايى است عمومى كه شامل مهاجرت و دورى از شرك و هم دورى از فاميل و هم دورى از گناه مى‌شود، چون اولا كلمه هاجروا را مطلق آورده و ثانيا در مقابل آن مساله اخراج از ديار را ذكر كرده كه همان هجرت به معناى اخص است و ثالثا دنبال مساله هجرت فرموده:(لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ ...)، و كلمه سيئات در

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 4  صفحه : 138
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست