نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 137
مناجات اشاره به يك يك آسمانها جداى از هم نبوده
بلكه اشاره به جهت جامع آنها، يعنى مخلوقيت آنها بوده و آسمانها و زمين در مخلوق
بودن واحدند، و اين اشاره نظير اشارهاى است كه در حكايت كلام ابراهيم ع آمده،
آنجا كه فرمود:(فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّي
هذا أَكْبَرُ)[1] كه اين
اشاره به جرم خورشيد بدان جهت كه خورشيد است، نشده، چون ابراهيم هنوز خورشيد را
نشناخته بود، و اسمش را هم نمىدانست، كه چيست بلكه بدان جهت اشاره شده كه شيء
است از اشيا.
و كلمه
باطل به معناى هر چيزى است كه در آن هدفى و غرضى معقول نباشد و به قول خداى
تعالى در مثال سيل و كف آنجا كه مىفرمايد:(فَأَمَّا الزَّبَدُ
فَيَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ)[2]، و به همين جهت
انديشمندان بعد از آنكه باطل را از عالم خلقت نفى مىكنند، اين معنا برايشان كشف
مىشود كه پس بطور مسلم مردم براى جزا دوباره محشور خواهند شد، و در آن عالم
ستمگران كيفر خواهند ديد، آن هم كيفرى خوار كننده، كه همان آتش باشد، و ممكن نيست
كسى يا عاملى اين كيفر را و مصلحت آن را باطل و يا رد كند، چون بدون حشر مساله
خلقت، باطل خواهد شد، پس اين است معناى اينكه مىگويند(فَقِنا
عَذابَ النَّارِ رَبَّنا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَ
ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ).
(رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً ...) منظور از منادى در
اين آيه شريفه رسول اللَّه 6 است كه بشر را به سوى ايمان ندا كرد،(أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ)، اين جمله همان ندا را تفسير مىكند، پس
كلمه ان ، ان تفسيرى است، فامنا ، و چون با اين كلمه اظهار
ايمان كردند و در باطن اين كلمه همه معارف الهى نهفته است، چون رسولى كه به وى
ايمان آوردند از ناحيه خدا به ايشان خبرهايى داده و از پارهاى امور از قبيل
گناهان و بديها و مردن در حال كفر و گناه ترسانيده بود و به پارهاى امور از قبيل
مغفرت و رحمت خدا و جزئيات زندگى آن بهشتى كه وعدهاش را به بندگان مؤمن خود داده
تشويق كرده بود، به همين جهت بعد از آنكه گفتند: فامنا دنبالش درخواست
كردند كه خدايا ما را بيامرز، (فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا)- و گناهان
ما را از ما بريز (وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا)- و ما را با
ابرار و نيكان كه وعده چنان بهشتى به ايشان دادهاى بميران و نيز درخواست
[1] آن گاه كه آفتاب را ديد كه بر آمد گفت: اين پروردگار من است
چون اين بزرگتر است. سوره انعام: 78 .
[2] باطل چون كف است كه با خشك شدن از بين مىرود. سوره
رعد آيه: 17 .
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 4 صفحه : 137