نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 71
و هم در ساير موارد استعمال مىشود.
دوم اينكه:
گفتهاند تفسير ، به معناى بيان معناى لفظى است كه بيشتر از يك وجه در
آن محتمل نباشد، و تاويل به معناى تشخيص يك معنا از چند معنايى است كه
در لفظ با همه آنها مىسازد و استنباط آن به وسيله دليل است.
سوم اينكه:
گفتهاند تفسير ، عبارت است از بيان معناى قطعى يك عبارت و يا يك لفظ،
و تاويل ترجيح يكى از چند معنايى است كه در آن محتمل است، البته
ترجيحى كه يقينآور نباشد، اين وجه قريب به همان وجه قبلى است.
چهارم
اينكه: تفسير ، بيان دليل مراد، و تاويل بيان حقيقت مراد
است، مثلا در آيه:(إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ)[1]، تفسيرش اين است كه
بگوئيم كلمه مرصاد از ماده (را- صاد- دال) است، و به معناى پاييدن و
مراقب بودن است، و تاويلش اين است كه بگوئيم آيه شريفه مىخواهد مردم را از
سهلانگارى و غفلت از امر خدا بر حذر بدارد.
پنجم
اينكه: تفسير ، بيان معناى ظاهر از لفظ است، و تاويل بيان
معناى مشكل است.
ششم
اينكه: تفسير ، به دست آوردن معناى آيه است به وسيله روايت، و تاويل
به دست آوردن آن است از راه تدبر و درايت.
هفتم
اينكه: تفسير ، جنبه عمل و پيروى دارد، و تاويل تنها به
درد استنباط و نظر مىخورد، اين اقوال هفتگانه در حقيقت از شعب قول اول از چهار
قولى است كه قبلا نقل كرديم، و اشكالى كه متوجه آن بود متوجه همه اينها نيز هست، و
بهر حال به دو دليل، نه به آن چهار قول مىتوان تكيه كرد و نه به اين هفت قولى كه
از آنها منشعب مىشود.
[دو دليل
(اجمالى و تفصيلى) بر سستى اقوالى كه در باره مراد از تاويل گفته شده است]
يكى دليل
اجمالى است، كه اشكالى است متوجه همه آن وجوه، و دومى تفصيلى.
اما اجمالى
كه خواننده عزيز توجه نمود: مراد از تاويل آيات قرآن مفهومى نيست كه آيه بر آن
دلالت دارد، چه اينكه آن مفهوم مطابق ظاهر باشد، و چه مخالف آن، بلكه تاويل از
قبيل امور خارجى است، البته نه هر امر خارجى تا توهم شود كه مصداق خارجى يك آيه هم
تاويل آن آيه است، بلكه امر خارجى مخصوصى كه نسبت آن به كلام نسبت ممثل به مثل و
نسبت باطن به ظاهر باشد.
و اما تفصيلا
يعنى اشكالاتى كه متوجه يك يك آن وجوه مىشود اين است كه وجه