responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 545

[آيات بيناتى كه در بيت اللَّه است‌(فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ)]

(فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ) كلمه آيات هر چند به صفت بينات متصف شده، و اين اتصاف تخصصى در موصوف آيات را مى‌رساند، الا اينكه اين مقدار تخصص و تعين ابهام آن را برطرف نمى‌سازد و چون مقام، مقام بيان مزاياى بيت است، و مى‌خواهد مفاخرى را از بيت بشمارد كه به خاطر آن شرافت بيشترى از ساير بناها دارد، مناسب آن است كه بيانى بياورد كه هيچ ابهامى باقى نگذارد، و اوصافى را بشمارد كه غبار و ابهام و اجمال در آن نباشد و همين خود يك شاهدى است بر اينكه جملات بعدى يعنى جمله:(وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً) و جمله‌(وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ ...) و ساير جملات تا آخر آيه، همه بيان است براى جمله‌(آياتٌ بَيِّناتٌ).

پس آيات عبارت است از اينكه: اولا: مقام ابراهيم است، ثانيا: و هر كس داخل آن شود، امنيت دارد، ثالثا: و حج و زيارتش بر مردم مستطيع واجب است.

البته ما نمى‌خواهيم توجيهى را كه از كلام بعضى از مفسرين به نظر مى‌رسد بگوئيم، آن مفسر گفته: جمله‌هاى سه‌گانه، عطف بيان و يا بدل است از كلمه آيات . چون اين گفتار صحيح نيست، زيرا در اين صورت بايد به هر وسيله شده جمله‌ها را چه خبريش و چه انشائيش را به صورت مفرد در آورده، مثلا بگوييم در اين بيت آياتى است: يكى مقام ابراهيم، و يكى امن براى هر كس كه داخلش شود، و يكى وجوب حجش براى هر كس كه دسترسى به آن دارد، و براى اين كار بايد حرف ان را در تقدير بگيريم، و جمله انشائيه‌(وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ ...) را هم به جمله‌اى خبريه برگردانيم. و آن وقت، آن را عطف به ما قبل نموده و يا به وسيله عطف مفردش كنيم، و يا آنكه در آن نيز حرف ان را تقدير بگيريم، و در نتيجه آيه را به اين صورت درآوريم: فيه آيات بينات و فيه مقام ابراهيم و فيه الامن لمن دخله و وجوب حجه لمن استطاع ... تا سخن آن مفسر درست شده، جملات سه‌گانه با عطف بيان و يا بدل شود و اين آيه شريفه به هيچ وجه مساعد با آن نيست.

بلكه اين سه جمله هر يك به غرضى خاص آورده شده: يكى اخبار از اين است كه مقام ابراهيم در اين مكان است. يكى ديگر، انشاء حكم وجوب حج است. چيزى كه هست از آن جا كه هر سه بيانگر آيات نيز هست، فائده بيان را در بر دارد. نه اينكه از نظر ادبى عطف بيان باشند.

مثل اينكه خود ما به يكديگر بگوئيم: فلانى مرد شريفى است، او پسر فلان شخص است، ميهمان‌نواز است، و بر ما واجب است كه مثل او باشيم كه خواننده عزيز به روشنى مى‌داند، اين چند جمله نه مى‌توانند بدل از جمله اول باشند و نه عطف بيان براى آن.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 545
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست