responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 519

پيغمبر متقدم، به آمدن پيغمبر بعد از خود بشارت دهد و به آنچه او مى‌آورد ايمان آورده، تصديقش كنند. ديگر اين اهل كتاب را چه مى‌شود كه به تو اى رسول اسلام ايمان نمى‌آورند و از كفر به تو چه چيزى مى‌خواهند؟ از ظاهر حالشان برمى‌آيد كه در جستجوى دينند، آيا در جستجوى دينى غير از اسلامند؟ با اينكه از قرنها پيش بر آنان واجب شده بود كه به اسلام تمسك جويند. چون اسلام است آن دينى كه پايه و اساسش فطرت است و نيز بر آنان واجب بود، دينى را بپذيرند كه دليل بر حقانيت آن همان دليلى باشد كه خدا، تمامى ذوى العقول موجود در آسمان‌ها و زمين و همه صاحبان شعور را محكوم به قبول آن كرده و آن اين است كه همانطور كه در مقام تكوين تسليم اويند، در مقام تشريع هم تسليم او باشند و جز قانون او را نپذيرند.

[تسليم تكوينى تمامى اهل آسمانها و زمين در برابر اللَّه تعالى‌]

(وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً) اين همان اسلامى است كه تمامى ساكنان زمين و آسمانها را- كه اهل كتاب هم طايفه‌اى از ايشانند اهل كتابى كه مى‌گويند ما تسليم خدا نمى‌شويم- شامل مى‌شود. لفظ اسلم صيغه ماضى است، كه ظهور دارد بر اينكه ساكنان زمين و آسمان در گذشته تسليم خدا بوده‌اند، و اين تسليمى كه در سابق محقق شده تسليمى است تكوينى در برابر امر خدا، نه اسلام به معناى خضوع بندگى، مؤيد و بلكه دليل بر اين معنا جمله‌(طَوْعاً وَ كَرْهاً) در آخر آيه است.

بنا بر اين جمله‌(وَ لَهُ أَسْلَمَ) از قبيل مواردى است كه گوينده به ذكر دليل و سبب اكتفاء نموده و نامى از مدلول و مسبب نمى‌برد. و تقدير كلام چنين است:

ا فغير الاسلام يبغون؟ و هو دين اللَّه؟ لان من فى السماوات و الارض مسلمون له منقادون لامره، فان رضوا به كان انقيادهم طوعا من انفسهم، و ان كرهوا ما شاءه و ارادوا غيره كان الامر امره و جرى عليهم كرها من غير طوع. يعنى: آيا غير اسلام را مى‌جويند؟ با اينكه اسلام دين خدا است، چون هر كس كه در آسمانها و زمين است، تسليم او و منقاد امر اوست. پس اگر به امر او رضايت دهند، انقيادشان طوعى است از ناحيه خود آنان. و اگر آنچه را خدا مى‌خواهد كراهت داشته و غير آن را بخواهند امر، امر اوست و امر خود را به كره جارى مى‌فرمايد.

از اينجا روشن مى‌شود كه واو در جمله‌(طَوْعاً وَ كَرْهاً) واو تقسيم است، و مراد از طوع رضايت ايشان به خواسته خدا در مورد خويش است. در صورتى كه خداى تعالى چيزى در باره آنان خواسته باشد كه دوستش بدارند. و مراد از كره اين است كه آنچه خدا در مورد ايشان خواسته، نخواهند و از آنان كراهت داشته باشند، نظير مرگ و مير، فقر و بيمارى، و امثال آن.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 519
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست