نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 500
خلق گرديدن، در ديانتهاى قديم، قبل از ظهور
مسيحيت و گسترش يافتن آن در پهناى زمين.
پس ديگر جاى
ترديد براى خواننده عزيز باقى نماند كه قبل از آنكه مسيحيت دعوت خود را آغاز كند و
مبلغين آن در پهناى زمين راه يابند، اين عقايد در دل مردم دنيا رسوخ يافته بود و
با مسلم شدن اين معنا، بخاطر مداركى كه از نظر گذشت، آيا اين احتمال را نمىدهيد
كه داعيان و مبلغين مسيحيت (براى اينكه دعوت خود را بخورد مردم آن روز بدهند) اصول
و فروع مسيحيت را گرفته، در قالب وثنيت ريختند، تا دلهاى مردم را به خود متمايل
كرده و بتوانند تعليمات خود را بخورد مردم بدهند، و مردم بتوانند آن تعليمات را
هضم كنند؟
اين احتمال
را كلمات بولس و غير او نيز تاييد مىكنند، كه به حكما و فلاسفه حمله آورده، و
بطور كلى از طرق استدلالهاى عقلى غيبگويى مىكنند، و مىگويند: إله رب بلاهت
ابلهان را بر تفكر عقلا ترجيح مىدهد.
[به جهت
عجز از دعوت بر اساس مبانى عقلى و عقلايى، مبلغين مسيحيت اساس دعوت خود را بر مكاشفه
و رهبانيت قرار دادند و اصول و فروع مسيحيت را در قالب وثنيت ريختند]
و اين نيست
مگر بخاطر اينكه اين مبلغين با تعليمات (پوچ و خرافى) خود در حقيقت در برابر عقل و
مكاتب تعقل و استدلال صفآرايى كرده و به جنگ عقل برخاستهاند. و لذا اهل تعقل و استدلال
اين دعوت را رد نمودهاند به اينكه هيچ راهى براى پذيرفتن آن، و بلكه براى تصور
صحيح آن نيست. تا چه رسد به اينكه بعد از تصور، آن را بپذيريم. (سه تا شدن يكى و
يكى شدن سه تا قابل تصور نيست، تا چه برسد به قبول آن) و لذا مبلغين مسيحيت
چارهاى جز اين نديدند كه اساس دعوت خود را بر مكاشفه و پر شدن از روح مقدس
بگذراند.[1] آرى
مبلغين مسيحيت وقتى ديدند كه نمىتوانند با عقول بشر به جنگ و ستيز بپردازند، همان
كارى را كردند كه جاهلان از متصوفه كردند، يعنى طريقهاى را بدست گرفتند غير طريقه
و روش عقل.
علاوه بر اين
بطورى كه كتاب (اعمال الرسل و التواريخ)[2]
حكايت مىكند، مبلغين مسيحيت رهبانيت و ترك دنيا را شعار خود نموده، از وطن خود
چشم پوشيده، دوره گردى را كار خود كردند، و از اين راه دعوت مسيحيت را گسترش دادند
و در هر سرزمينى مورد استقبال عوام
[1]( يعنى تمام مردم دنيا براى پذيرفتن دين مسيحيت بايد قبلا
صاحب كشف و كرامت بشوند، تا آن وقت بفهمند كشيش چه مىگويد. در اينجا اين سؤال پيش
مىآيد كه صرفنظر از عملى نبودن اين در تمامى افراد بشر، بىسواد و با سواد، شهرى
و صحرايى، با كدام مكتب به اين مقام برسند؟ و در تحت چه تعليماتى صاحب كشف بشوند؟
و اگر بفرض محال چنين تعليمى تمام مردم جهان را به اين مقام رسانيد. ديگر مردم چه
حاجت به دعوت كشيش دارند؟ مترجم ).