نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 483
است كه البته انجيل نازل از ناحيه خداى تعالى يك
انجيل بوده نه چهار تا، و نصارا هر چند نمىدانند چيست و آن را به رسميت
نمىشناسند، ليكن در كلمات رؤساى ايشان جسته و گريخته اعترافاتى يافت مىشود كه
مسيح ع كتابى داشته به نام انجيل، از آن جمله در رسالهاى[1]
كه بولس به اهل غلاطيه نوشته، در اصحاح اول آمده: كه من تعجب مىكنم از اينكه شما
اينچنين به سرعت از آنچه مسيح شما را دعوت مىكند به آن كه خود نعمت مسيح است، به
سراغ انجيل ديگر مىرويد با اينكه آن در حقيقت انجيلى ديگر نيست (يعنى انجيل واقعى
نيست) بلكه مشتى افراد پيدا شدهاند كه شما را به زور و اجبار وادار مىكنند به
اينكه آنچه آنان تحريف كردهاند بپذيريد.
نجار هم در
قصص انبيا به آنچه ما از رساله بولس نقل كرديم و به مواردى ديگر از كلمات وى كه در
رسالههاى او يافته، استشهاد كرده است بر اينكه معلوم مىشود غير از انجيلهاى
چهارگانه معروف، انجيل ديگرى بوده به نام انجيل مسيح.
و قرآن كريم
با اين حال خالى از اين اشعار نيست كه بعضى آيات واقعى و حقيقى تورات نزد يهود
موجود بوده و همچنين بعضى از قسمتهاى انجيل واقعى و حقيقى نزد نصارا موجود بوده
است و اين اشاره از آيات زير به خوبى استفاده مىشود:(وَ كَيْفَ
يُحَكِّمُونَكَ وَ عِنْدَهُمُ التَّوْراةُ فِيها حُكْمُ اللَّهِ)[2]،(وَ مِنَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى أَخَذْنا مِيثاقَهُمْ، فَنَسُوا حَظًّا
مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ)[3]، كه دلالت
اين آيات بر مدعاى ما روشن است.
بحث
تاريخى
1- سرگذشت
تورات فعلى:
بنى اسرائيل
كه نوادههايى از آل يعقوبند در آغاز يك زندگى بدوى و صحرانشين داشتند و به تدريج
فراعنه مصر آنان را از بيابانها به شهر آورده، معامله نوكر و كلفت و برده با آنان
كردند، تا در آخر خداى تعالى به وسيله موسى ع از شر فرعون و عمل ناهنجار او