نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 47
مىكنند، چون علم دارند به اينكه اقامه نظام خلقت
و دعوتهاى دينى و تلاش انسان در مسير وجودش همه مقدمه است براى جمع شدن در روز
قيامت، روزى كه هيچ چيزى به جز رحمت خدا به درد نمىخورد، و جز رحمت او ياورى
نيست.
و به همين
جهت بود كه راسخين در علم، رحمت پروردگار خود را درخواست نموده، تعيين و تشخيص نوع
آن را به خود خدا واگذار كردند، تا رحمتى را شامل حال آنان كند كه برايشان سودمند
باشد.
و در كلام
خود روز قيامت را به اين صفت توصيف كردند كه روزى است كه در وقوع آن شكى نيست، تا
به اين وسيله، كمال اهتمام خود و اصرار در سؤال را موجه سازند، و همين توصيفشان
را هم با جمله:(إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ) تعليل
كردند، براى اين كه گفتيم كه: اين گفتار سخن راسخين در علم است، و علم به چيزى در
دلى رسوخ نمىكند و ريشهدار نمىشود، مگر اين كه علم به علت آن نيز رسوخ كند، و
علت شك نداشتن آنان در وقوع روز قيامت اين است كه خدا به وقوع آن وعده داده، و به
همين جهت وقتى گفتند:(لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ) دنبالش
گفتند: براى اين كه خدا خلف وعده نمىكند .
نظير اين وجه
در كلام ديگرشان هم آمده است، و آن اين است كه وقتى گفتند:
(وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً) دنبالش علت آن را ذكر كردند كه(إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ)[2] پس وهاب
بودن خدا موجب مىشود كه آنان درخواست رحمت كنند و اگر علاوه بر كاف خطاب
انك كلمه انت را هم آوردند، براى اين بود كه خبر ان
را منحصر كنند، و در نتيجه جمله: من لدنك را تعليل كنند و بگويند اگر
از تو خواستيم كه از ناحيه خودت رحمتى به ما ارزانى بدارى، براى اين بود كه ما به
جز تو وهاب و بخشندهاى سراغ نداريم.
و باز نظير
اين وجه در گفتار ديگرشان جريان مىيابد كه بعد از آن كه گفتند:(رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا) چيزى گفتند كه به منزله علت آن درخواست است،
و آن اين بود كه گفتند:
(بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا) كه معناى مجموع اين دو جمله چنين
مىشود: پروردگارا قلوب ما را مبتلا
[1] محققا روز قيامت كه روز جدايى حق از باطل است ميقات همه آنان
است، روزى است كه هيچ سرپرست و دوستى به درد دوست خود نمىخورد، و مردم يارى
نمىشوند، مگر كسانى كه مشمول رحمت خدا باشند. سوره دخان آيه 42.
[2] براى اين كه تو وهاب و بخشندهاى. سوره آل عمران آيه 8.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 47