responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 461

فرق بين شفاعت و فداء خاتمه داده، روشن مى‌كنيم كه معناى شفاعتى كه قرآن اثباتش كرده و معناى فدايى كه مسيحيان بدان معتقدند چيست.

اين را هم قبلا بگوئيم كه قرآن كريم به صراحت تذكر مى‌دهد كه آنچه از معارف كه بشر را بدان مى‌خواند، با بيانى مى‌خواند و بشر را مخاطب قرار مى‌دهد كه قريب الافق با عقول آنان است و بياناتش فهم و درك آنان را رشد مى‌دهد و فصل مميزى است كه انسان با آن حق را از باطل تشخيص مى‌دهد، آن گاه تسليم حق مى‌شود و از باطل دورى مى‌نمايد و نيز بين خير و شر و نافع و مضر را جدا مى‌سازد و انسان به آسانى مى‌تواند خير را بگيرد و شر را رها كند، عقل سالمى هم كه غبار تعصب جلو ديدش را نپوشانده، هر گاه به اين كتاب عزيز مراجعه كند، همين‌ها را مى‌فهمد، پس آنچه قرآن حق و خير و نافع معرفى نموده، عقل نيز همان را حق و خير و نافع مى‌داند و هر چه را كه قرآن باطل و شر و مضر معرفى كرده، عقل نيز همان را باطل و شر و مضر تشخيص مى‌دهد.

[ده اشكال بر اين اعتقاد باطل‌]

حال ببينيم عقل ما در باره آنچه مسيحيت گفته چه حكم مى‌كند؟ با دقت در آنچه از ايشان نقل كرديم، ده اشكال به آنها وارد است كه اينك از نظر خواننده مى‌گذرد:

1- اول اينكه گفتند: حضرت آدم با خوردن از آن درخت خدا را معصيت كرد و قرآن كريم اين سخن را به دو وجه رد مى‌كند: وجه اول اينكه نهى خداى تعالى (در بهشت صادر شده بود و بهشت دار تكليف و امر و نهى مولوى نيست، در نتيجه نهيى) ارشادى بود كه در آن صلاح حال شخص نهى شده در نظر گرفته مى‌شود و نهى كننده مى‌خواهد او را به سوى آنچه مصلحتش در آن است ارشاد كند و نواهى و نيز اوامرى كه از اين قبيل باشند، نه بر امتثالش ثوابى مترتب مى‌شود و نه بر مخالفتش عقابى، عينا مانند بكن و نكن هايى است كه شخص طرف مشورت ما به ما مى‌گويد، و يا بكن و نكن هايى كه طبيب به بيمارش مى‌گويد تنها چيزى كه بر اينگونه بكن ، نكن ها مترتب مى‌شود همان رشد و مصلحتى است كه طرف مشورت و يا طبيب در بكن‌هايش در نظر گرفته و همان مفسده و ضررهايى است كه در نكن‌هايش پيش‌بينى كرده است، آدم ابو البشر نيز با مخالفتش از دستور ارشادى الهى جز بيرون شدن از بهشت و از دست دادن راحتى و قرب حق تعالى، و سرور رضاى او چيزى دامنگيرش نشد و به هيچ وجه دچار عقوبت خدا نگشت، براى اينكه امر مولوى خدا را نافرمانى نكرد، تا نتيجه‌اش عقاب باشد، خواننده عزيز اگر بيش از اين مقدار در اينجا طالب باشد به تفسير آيه 35 تا 39 سوره بقره مراجعه كند.

وجه دوم اينكه آدم ع پيغمبر بود و قرآن كريم ساحت پيغمبران را منزه و نفوس‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 461
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست