responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 452

آن روشنى مى‌گيرند- نازل شد.

آن گاه در تفسير اين اجمال اختلافى عظيم راه انداخته‌اند، از همين جا به شعبه‌ها و مذاهب بسيارى منشعب شده‌اند كه از هفتاد مذهب هم تجاوز مى‌كند و به زودى به قدر گنجايش اين كتاب تفصيلش از نظر خواننده خواهد گذشت.

و شما خواننده محترم اگر در آنچه قبلا خاطرنشان كرديم دقت بفرمائيد خواهيد ديد كه آنچه خداى تعالى در آيات زير حكايت كرده، وجه مشترك بين همه مذاهبى است كه بعد از عيسى بن مريم ع در نصرانيت پيدا شده و معنايى هم كه براى سه تا بودن يكى كرديم را، افاده مى‌كند، اينك بار ديگر آن آيات از نظر شما مى‌گذرد:(لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ ...)،(لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ ...)،(وَ لا تَقُولُوا ثَلاثَةٌ انْتَهُوا).

و اگر قرآن كريم به حكايت اين قدر مشترك اكتفاء كرد، براى اين بود كه اشكالى كه بر عقايد مسيحيان با همه كثرت و اختلاف كه در عقائدشان هست وارد است و قرآن بدان احتجاج نموده، يك چيز و به يك وتيرة است كه به زودى روشن مى‌شود.

4- احتجاج قرآن بر ضد مذهب تثليث‌

قرآن وقتى وارد در احتجاج عليه تثليث مسيحيت مى‌شود، آن را از دو طريق رد مى‌كند.

اول- از طريق بيان عمومى، يعنى بيان اين معنا كه بطور كلى فرزند داشتن بر خداى تعالى محال است و فى نفسه امرى است ناممكن، چه اينكه فرزند فرضى، عيسى باشد يا عزير و يا هر كس ديگر.

دوم- از طريق بيان خصوصى و مربوط به شخص عيسى بن مريم و اينكه آن جناب نه پسر خدا بود و نه اله معبود، بلكه بنده‌اى بود براى خدا و مخلوقى بود از آفريده‌هاى او.

[احتجاج اول: استدلال به عدم امكان فرزند داشتن خداى تعالى‌]

اما توضيح طريق اول اين است كه: حقيقت فرزندى و تولد چيزى از چيز ديگر اين است كه چيزى از موجودات زنده و داراى توالد و تناسل متجزى شود، مثلا انسان و يا حيوان و يا حتى نبات وقتى مى‌خواهد توليد مثل كند، چيزى از او جدا مى‌شود و از راه جفت‌گيرى جزئى را از خود جدا نموده، به دست تربيت تدريجى فردى ديگر از نوع خود كه او نيز مثل خودش است مى‌سپارد تا در نتيجه آنچه خود او از خواص و آثار دارد آن جزء نيز داراى آن خواص و آثار گردد، مثلا يك موجود جاندار، جزئى از خود را كه همان نطفه او است و يك نبات جزئى را از خود كه همان لقاح (كرته گل) او است جدا مى‌كند و به دست تربيتش مى‌سپارد تا به‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 452
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست