نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 419
خصلت اول اينكه در آخرت نصيبى ندارند و مراد از
آخرت دار آخرت است كه در حقيقت تعبير به آخرت از باب آوردن صفت در جاى موصوف است و
منظور از دار آخرت حيات بعد از ممات است، هم چنان كه منظور از دنيا، دار دنيا و
حيات قبل از موت است.
و نصيب
نداشتنشان از حيات آخرت به خاطر اين است كه نصيب دنيا را بر نصيب آخرت ترجيح داده،
آن را برگزيدند و از اينجا معلوم مىشود كه مراد از ثمن قليل ، دنيا
است و اگر در سابق يعنى چند سطر قبل آن را به متاع دنيا تفسير كرديم، از اين جهت
بود كه خداى تعالى در اينجا دنيا را و در سوره نساء، متاع
دنيا را به وصف قليل توصيف كرده، و فرموده:
(قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ)[1] با توجه به
اينكه متاع دنيا همان دنيا است و دو چيز نيستند.
خصلت دوم اين
است كه خدا با ايشان تكلم نمىكند و روز قيامت به ايشان نظر نمىافكند، اين دو
خصلت محاذى محبت الهيه به متقين قرار گرفته، كه در آيه قبل مىفرمود:
(فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ)، چون حب
سبب مىشود كه محب بدون هيچ قيد و شرطى نظر كردن و سخن گفتن با محبوب را بيشتر
كند، هر وقت او را حاضر يافت، سر سخن را با او باز كند و چون خداى تعالى اين
آخرتفروشان را دوست نمىدارد، قهرا روز قيامت كه روز حضور خدا و احضار خلق است نه
به آنها نظر مىكند و نه سخن مىگويد، و اگر سخن نگفتن را در مرحله
اول ذكر كرد و نظر نينداختن را در مرحله دوم، براى اين بود كه اين دو،
در رساندن محبت به يك درجه نيستند، بلكه قوت و ضعف دارند، سخن گفتن
بيشتر از نظر كردن محبت و خودمانى بودن را مىرساند، پس گويى فرموده:
ما ايشان را نه تنها به شرافت همكلامى خود مشرف نمىكنيم بلكه حتى نظر هم به ايشان
نمىاندازيم.
خصلت سوم
اينكه فرمود: ايشان را تزكيه نمىكند و عذاب الهى هم در انتظارشان است و از اينكه
كلام را مقيد به عذاب دنيا و آخرت نكرد، اطلاق كلام علاوه بر عدم تزكيه و عذاب
آخرت شامل عدم تزكيه و عذاب دنيا هم مىشود.
كلمه
لى به فتح لام و تشديد يا كه مصدر فعل مضارع يلون است به معناى
تابيدن طناب است و وقتى در مورد سر و يا زبان استعمال شود، معناى غير طبيعى كردن
سر و زبان را مىدهد و در قرآن كريم در باره لى سر آمده:(لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ)[2] و در باره
لى زبان