نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 417
مىكند و دو كلمه مذكور دو ركن برهان است، در
اولى اثبات مىشود كه فلان چيز مصداق فلان عنوان است، مثلا عالم متغير است و در
دومى اثبات مىشود كه بطور كلى هر متغيرى حادث و مسبوق به عدم است و از آن صغرى و
اين كبرى نتيجه گرفته مىشود كه عالم حادث است مترجم ).
و تقدير كلام
چنين است، بلى من اوفى بعهده و اتقى، فان اللَّه يحبه، لانه متق و اللَّه
يحب المتقين (بلى كسى كه به عهد خود وفا كند و پرهيزكار باشد، خدا دوستش
مىدارد، براى اينكه چنين كسى مصداق عنوان متقى است و خدا بطور كلى متقيان را دوست
مىدارد، پس آن شخص وفادار را دوست مىدارد) و منظور اين است كه به يهوديان
بفهماند كرامت و احترام آدمى در درگاه خدا به ادعا نيست و شما با گفتن:(لَيْسَ عَلَيْنا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ) صاحب كرامت نمىشويد
بلكه تنها كسى در نزد خدا كرامت دارد كه خدا دوستش بدارد.
در نتيجه
مفاد كلام چنين است: كرامت الهيه و محترم بودن در درگاه خدا آن قدر مبتذل و آسان
نيست كه هر كس خود را به صرف خيال منتسب به خدا كند، و يا به آن برسد و يا هر
متكبر و فريبكارى انتساب خود را كرامت پنداشته و نژاد خود و يا دودمانش را به ملاك
همين انتساب خيالى تافته جدا بافته بداند، بلكه رسيدن به كرامت الهى شرايطى دارد و
آن وفاى به عهد و پيمان خدا و داشتن تقوا در دين خدا است، اگر اين شرائط تمام شد
كرامت حاصل مىشود، يعنى آدمى مورد محبت و ولايت الهى قرار مىگيرد، ولايتى كه جز
بندگان با تقواى خدا كسى به آن نمىرسد و اثر آن نصرت الهيه و حيات سعيدهاى است
كه باعث آبادى دنيا و صلاح باطن اهل دنيا و رفعت درجات آخرتشان مىشود.
پس كرامت
الهيه اين است نه اينكه خداى تعالى مردمى را بدون هيچ مزيتى بر گردن همه بندگان
خود- چه صالح و چه طالح، سوار نموده و اختيار تام به آنان بدهد تا هر رفتارى دلشان
خواست با بندگان او بكنند، يك روز بگويند- هيچ امى و غير اسرائيلى حق چون و چرا در
كار ما اسرائيليان كه اهل كتابيم ندارد، روز ديگر بگويند: تنها اولياى خدا
مائيم و نه هيچكس ديگر [1] و روزى
ديگر بگويند: ما فرزندان خدا و دوستان اوئيم [2]
و با مطلق العنان گذاشتنشان به سوى افساد در زمين و هلاك ساختن حرث و نسل هدايتشان
كند.
(إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَيْمانِهِمْ ثَمَناً
قَلِيلًا) اين آيه حكم آيه قبل را تعليل مىكند، مىفرمايد اينكه گفتيم كرامت
الهى مخصوص