نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 390
لطيف وجود دارد، يكى اينكه بايد اجتماع را به
معنا نسبت مىداد و مىفرمود: بيائيد بر معناى يك كلمه و لوازم آن متحد شويم، ولى
چنين نكرد بلكه خود كلمه را به جاى معنا استعمال نمود و آن گاه كلمه را به
صفت سواء متصف فرمود. و چه بسا مفسرينى كه گفتهاند: معناى سواء
بودن كلمه اين است كه قرآن و تورات و انجيل در دعوت به اين كلمه متفقند و
اين كلمه توحيد است و اگر مراد از كلمه توحيد باشد، و در
حقيقت جمله:(أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ ...) از قبيل
وضع تفسير صحيح و حق در موضع كلمه سواء و كلمه مورد اتفاق خواهد بود
(و در حقيقت فرموده: تعالوا الى ان لا نعبد الا اللَّه ... ، بيائيد به
سوى اينكه غير خدا را نپرستيم)، و اين است تفسير حقيقى لفظ كلمه نه
تفسيرهاى ديگر، و اين است آن معنايى كه همه انبياء بشر را به سوى آن مىخواندند،
نه آن تفسيرى كه فهمهاى آلوده به هوا و هوسها براى آن كرده، پس آيه شريفه بر آن
جناب دستور داده كه اهل كتاب را دعوت كند به توحيد كه تفسير حقيقى كلمه است و همه
كتابهاى آسمانى بدان دعوت مىكند و نيز دعوت كند به اينكه از آن تفسيرهاى باطل كه
براى كلمه كردهاند، يعنى اعتقاد حلول خدا در بدن مريم و فرزند گرفتن خدا و اعتقاد
به سه خدا و پرستش احبار قسيسها و اسقفها دست بردارند، و بنا بر اين وجه، حاصل
معناى آيه اين مىشود، بگو بيائيد به سوى كلمهاى كه ما و شما همه در آن يكسانيم و
آن كلمه توحيد است و لازمه اعتقاد به توحيد دست برداشتن از شركاء است و اينكه غير
خداى سبحان شركائى نگيرند.
ولى جملهاى
كه آيه با آن ختم شده، يعنى جمله:(فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا
اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ)، معناى اول را تاييد مىكند، چون حاصل معناى
آيه به وجه اول اين شد كه: بگو بيائيد به سوى اين كلمه ، يعنى به سوى
اينكه نپرستيم جزء خدا را، چون مقتضاى تسليم شدن براى خدا كه همان دين خدايى است،
همين است كه جز او كسى را نپرستيم، هر چند كه اسلام هم لازمهاى از لوازم توحيد
است، ليكن دعوت در آيه، دعوت به توحيد عملى است كه همان ترك پرستش غير خدا است نه
اعتقاد به تنهايى (دقت بفرمائيد).
(أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ
بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ) اين قسمت از آيه،
تفسير كلمه سواء است و سواء (يكسانى) بشر در كلمه توحيد لازمه اسلام و
تسليم شدن براى خدا است.
و مراد از
جمله(أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ) نفى عبادت
غير خدا است نه اثبات عبادت خدا، در سابق هم در معناى كلمه طيبه لا اله الا
اللَّه اشاره كرديم به اينكه كلمه الا اللَّه بدل است نه استثنا
و لازمه بدل بودن آن، اين است كه سياق لا اله الا اللَّه سياق نفى
شريك
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 390