نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 304
مىكردند تا سلطنتش مبارك شود و بدين مناسبت
پادشاه را مشيحا مىگفتند، كه يا به معناى خود شاه است و يا به معناى مبارك است.
و نيز از كتب
بنى اسرائيل استفاده مىشود كه عيسى ع را از اين جهت مشيحا ناميدند كه در بشارت
آمدنش خوانده بودند، او به زودى در بنى اسرائيل ظهور مىكند و او بر ايشان حكم
مىراند و منجى ايشان است، از آن جمله عبارت انجيل لوقا است كه اين معنا از آن به
خوبى استفاده مىشود، در آنجا مىگويد: وقتى فرشته مريم در آمد و گفت: سلام براى
تو اى كسى كه سرشار از نعمت ربى، از نعمت مبارك او، و تو در ميان زنان، زنى مبارك
هستى، مريم وقتى فرشته را ديد معطل ماند كه چه بگويد و اين سلام كه او كرد چه معنا
دارد، فرشته گفت: اى مريم مترس كه به نعمتى از ناحيه خدا ظفر يافتى و تو به زودى
حامله مىشوى و پسرى ميزايى و نامش را يسوع مىگذارى و اين به زودى مردى عظيم
مىشود كه حتى او را پسر خداى على مىخوانند و رب به او كرسى داوود پدرش را خواهد
داد و تا ابد بر بيت يعقوب حكمرانى خواهد نمود و ملك او آخر ندارد.[1] پس يهوديان از اين بشارت فهميدند
كه پيغمبرى كه مژدهاش را دادهاند حكمرانى خواهد كرد و به همين جهت و به اين
بهانه بود كه يهوديان از قبول دعوت و نبوت عيسى بن مريم ع تعلل ورزيدند، چون در
عيسى بن مريم سلطنتى نديدند و تا چندى كه آن جناب در بين ايشان بود به سلطنت
نرسيد. و باز به خاطر وجود اين عبارت در آن بشارت بود كه بعضى از علماى نصارا و به
تبع آنان بعضى از مفسرين اسلام در مقام توجيه بر آمده و گفتهاند: منظور از ملك و
سلطنت عيسى ع ملك معنوى است نه سلطنت ظاهرى و صورى.
مؤلف قدس
سره: اين توجيه بعيد نيست: از اين جهت در عبارت بشارت، آن جناب را مسيح يعنى مبارك
ناميدند، كه بطور كلى روغن مالى كردن در اعتقاد بنى اسرائيل براى تبرك انجام
مىشده. و مؤيد آن آيه زير است كه مىفرمايد:(قالَ
إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ، آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا، وَ جَعَلَنِي
مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ)[2].
[معناى
كلمه عيسى ]
و اما
كلمه عيسى در اصل يشوع بوده كه هم به معناى مخلص تفسير
شده و هم به معناى منجى و در بعضى از اخبار به كلمه يعيش- زنده
مىماند تفسير شده و اين با نامى