نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 296
ع انگشت روى هيچ خصيصهاى به جز ولادت عجيب
فرزندش نمىگذارد، اين است كه اصطفا از هر جهت نيست بلكه همان زائيدن كذائيش منظور
است.
و اما غير از
كلمه اصطفاء كلمات ديگرى كه در آيات مربوطه به آن جناب آمده، از
قبيل: تطهير و تصديق به كلمات خدا و كتب او و
قنوت و محدثه بودن آن جناب همه امورى است كه اختصاصى به آن جناب
ندارد، بلكه در ديگر زنان نيز احيانا يافت مىشود، و اما اينكه بعضى گفتهاند: مريم
ع تنها از زنان هم عصر خود اصطفا شده، صحيح نيست، زيرا اطلاق آيه با آن نمىسازد.
(يا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَ اسْجُدِي وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ) كلمه
قنوت كه فعل امر اقنتى مشتق از آن است به طورى كه گفتهاند به
معناى ملازم طاعت بودن توأم با خضوع است و سجده معنايى معروف دارد، و ركوع به
معناى منحنى شدن و يا مطلق اظهار ذلت است.
در اين آيه
خداى تعالى مريم را ندا داده، و چون ندا مستلزم توجه شخص ندا شده به سوى ندا كننده
است، قهرا هر جا كلمه ندا تكرار شود به منزله اين است كه به شخص ندا
شده بفهماند من براى تو چند خبر دارم، خوب به آن اخبار گوش بده و در آيات مورد بحث
مىفهماند ما دو خبر برايت آوردهايم: يكى اينكه خداى تعالى تو را با مقام و
منزلتى كه نزد او دارى گرامى داشته، و دوم وظيفه عبوديتى است كه تو بايد ملازم آن
باشى، تا تلافى آن مقام و منزلت بوده باشد، پس اين دستور در عين اينكه دستور به
ايفاى وظيفه عبودى است، دستور به اداى شكر آن مقام و منزلت نيز هست، در نتيجه
برگشت معناى كلام به اين است كه آيه:(يا مَرْيَمُ اقْنُتِي ...) به منزله
نتيجهگيرى از آيه:(يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاكِ ...) باشد و چنين
معنا دهد: حال كه خداى تعالى تو را اصطفاء كرده پس جا دارد قنوت و ركوع و سجده كنى
و بعيد نيست كه هر يك از سه خصلت نامبرده در اين آيه، نتيجه و فرعى باشد براى هر
يك از سه خصلتى كه در آيه قبلى ذكر شده، هر چند كه فرع بودن قنوت براى اصطفا، و
سجده براى تطهير، و ركوع براى اصطفاى دوم، آن طور كه بايد روشن نيست، بر خواننده
عزيز است كه با دقت نظر خود، اين ارتباط و فرعيت را كشف كند.
(ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ)
[وجه اينكه
قضاياى مربوط به مريم 3 از اخبار غيبى شمرده شده است]
خداى تعالى
اين داستان را جزء اخبار غيبى شمرده، همانطور كه داستان يوسف
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 296