نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 268
كرده بود، ديگر جا نداشت وقتى كه بچه را آورد، و
ديد كه دختر است از در حسرت و تاسف بگويد:(رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها
أُنْثى) خدايا من فرزندم را دختر آوردم، و نيز جا نداشت دنبال اين
جمله بگويد: و خدا داناتر است به اينكه او چه زاييده، و پسر مثل دختر
نيست ، كه بيانش بزودى مىآيد.
و در حكايتى
كه خداى تعالى از كلام جازم مادر مريم كرده فهميده مىشود كه اعتقاد او اعتقادى
خرافى، و يا ناشى از پارهاى نشانههاى حدسى، كه با تجربه و امثال آن به ذهن زنان
مىرسد نبوده، چون همه اينها ظن است، نه علم و اعتقاد، و ظن كجا و اعتقاد حق كجا،
از سوى ديگر كلام خدا عز و جل مشتمل بر باطل نيست، و اگر هم در جايى باطلى را نام
برده دنبالش ابطالش را هم آورده.
هم چنان كه
در آيه زير علم به پسر يا دختر بودن حمل را بخود منحصر نموده و فرموده:
(اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى وَ ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ، وَ ما
تَزْدادُ)[1]، و نيز در
باره همين انحصار فرموده:(عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ، وَ
يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ)[2] علم به غيب ديگران
را منتهى به وحى خود دانسته.
از مجموع اين
مطالب فهميده مىشود: آگاهى مادر مريم از پسر بودن حملش حدسى نبود، چون خدا آن را
بطور جزم از وى حكايت كرده، و اين حكايت خود دليل بر اين است كه اعتقاد وى بوجهى
منتهى بوحى بوده، و به همين جهت وقتى فهميد فرزندش دختر است، از فرزند پسر مايوس
نشد، و براى بار دوم با جزم و قطع عرضه داشت:(وَ إِنِّي
أُعِيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ ...) و در آن
اثبات كرد كه مريم داراى ذريه است، با اينكه ظاهرا راهى به چنين علمى نداشته است.
در جمله مورد
بحث هر چند مفعول كلمه(فَتَقَبَّلْ مِنِّي) حذف شده، و نگفته كه
نذر مرا مثلا قبول كن، و يا آن را و همه اعمال صالحم را، و يا خودم و فرزند محررم
را، و ليكن آيه
[1] تنها خدا مىداند كه رحمها چه حملى را حمل مىكنند، و چه
چيزها كم و زياد مىنمايند( سوره رعد آيه 8).
[2] علم به قيامت تنها نزد او است، او است كه باران را نازل
مىكند، و آنچه در رحمها است مىداند( سوره لقمان آيه 34).
[3] خدا عالم به غيب است، هيچ كس را بر غيب خود مسلط نمىسازد،
مگر تنها كسانى را كه خود بپسندد( سوره جن آيه 27).
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 268