نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 266
همين كه وضع حمل كرد گفت پروردگارا من او را دختر
زاييدم (و خدا از خود او بهتر مىدانست كه چه زاييده) و معلوم است كه براى
خدمتگزارى معبد تو پسر چون دختر نيست و من او را مريم نام نهادم و من او و نسل او
را از شيطان رجيم به تو پناه دادم (36).
پروردگارش
دختر را قبول كرد آنهم به بهترين قبول و او را پرورش داد آنهم بهترين پرورش و
زكريا را كفيل او كرد كه هر وقت در محراب او بر او وارد مىشد رزقى مخصوص نزد او
مىديد مىپرسيد: اى مريم اين رزق كذايى از ناحيه چه كسى برايت آوردهاند؟ مىگفت
اين رزق از ناحيه خدا است آرى خدا به هر كس كه بخواهد بىحساب رزق مىدهد (37).
اينجا بود كه
طمع زكريا وادارش كرد و دست به دعا برداشته بپروردگار خود گفت پروردگارا مرا از
ناحيه خود فرزندى و نسلى پاك ببخش كه تو شنواى دعائى (38).
ملائكه (كه
گويى از راهى دور سخن مىگفتند) خطابش كردند و در حالى كه او در محراب نماز
مىخواند گفتند خداى تعالى تو را به يحيى مژده مىدهد فرزندى كه تصديق كننده
كلمهاى از خدا است (يعنى عيسى) و سيدى است كه زن نمىگيرد، و پيامبرى است از
صالحان (39).
زكريا گفت
چگونه مرا فرزندى خواهد شد با اينكه عمرم به نهايت رسيده و همچنين عمر همسرم علاوه
بر اينكه او در جوانى هم نازا بود فرمود: اين چنين خدا هر چه بخواهد مىكند (40).
عرضه داشت
پروردگارا برايم علامتى قرار ده فرمود علامت فرزنددار شدنت اين است كه سه روز با
مردم سخن نتوانى گفت مگر باشاره پروردگارت را بسيار يادآور و صبح و شام به تسبيح
بپرداز (41).
[معناى سخن
مادر مريم:(نَذَرْتُ لَكَ ما فِي بَطْنِي مُحَرَّراً)]
كلمه
نذر به معناى اين است كه انسان چيزى بر خود واجب كند كه واجب نباشد، و
كلمه تحرير كه مصدر كلمه اسم مفعول محرر است، به معناى
آزاد كردن از قيد و زنجير است، و به همين جهت آزاد كردن برده را هم تحرير
مىگويند، و نيز نوشتن كتاب را هم تحرير مىگويند، چون با اين عمل مفاهيم و آن
معانى كه در محفظه ذهن و فكر زندانى است آزاد مىشود، و كلمه تقبل به
معناى قبول كردن چيزى است از روى رغبت و رضا، مانند تقبل هديه و تقبل دعا و امثال
آن.
و اينكه
فرمود:(قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما
فِي بَطْنِي) دلالت دارد بر اينكه اين مناجات را وقتى كرده كه به فرزندش حامله
بوده است، و حملش از عمران بوده، و اين مناجات خالى از اشاره به اين نكته نيست كه
همسر وى عمران در آن روزها زنده نبوده،
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 266