نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 246
(وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ،
وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ) در اينجا دو باره تحذير را ذكر نموده
و اين أهميت مطلب را مىرساند و بر كسى پوشيده نيست كه تهديد را به نهايت درجه
مىرساند ممكن هم هست تحذير دوم ناظر به عواقب معصيت در آخرت باشد، هم چنان كه
مورد نظر اين آيه هم همين است، و تحذير اول ناظر به وبال و آثار سوء دنيايى و يا
اعم از دنيايى و آخرتى باشد.
و اما اينكه
فرمود:(وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ) در عين
اينكه از رأفت و مهر خداى تعالى نسبت به بندگانش حكايت مىكند، و مخصوصا ذكر
كلمه عباد كه يادآور بندگى و رقيت است و حاكى ديگرى از اين رأفت است،
در عين حال دليل ديگرى بر تشديد آن تهديد نيز مىباشد براى اينكه امثال اين
تعبيرها در مورد تهديد و تحذير مىفهماند كه تهديد كننده و گوينده آن، خيرخواه و
رؤوف به شنونده است و جز خير و صلاح او را نمىخواهد، هم چنان كه خود ما به كسى كه
نسبت به او رؤوف هستيم مىگوئيم: زنهار، مبادا در فلان كار سر به سر من بگذارى،
چون سوگند خوردهام هر كس متعرض من شود مسامحه دربارهاش روا ندارم، جلوتر خبرت
كردم چون دوستت دارم.
در نتيجه
برگشت معنا به اين مىشود (و خدا داناتر است) كه مثلا فرموده باشد خداى تعالى به
خاطر رأفت نسبت به بندگان خودش آنان را قبل از اينكه متعرض امثال اين نافرمانيها
شوند، و به وبال آن گرفتار آيند، و بالى كه حتمى و غير قابل تخلف است يعنى نه
شفاعتى دفعش مىكند و نه هيچ دافعى ديگر، هشدار مىدهد.
[سخنى در
باره حب و دوست داشتن خدا در ذيل جمله:(إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ ...)]
در
تفسير آيه:(وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ...)[1]، گفتارى پيرامون
مساله حب داشتيم و گفتيم كه حب نسبت به خداى تعالى معناى حقيقى و
واقعى كلمه است، همانطور كه به غير خداى تعالى تعلق مىگيرد.
در اينجا اين
بحث را اضافه مىكنيم كه: خداى سبحان به طورى كه كلام مجيدش با بانگ رسا اعلام
مىدارد و جاى ترديد باقى نمىگذارد، بنده خود را به سوى ايمان و پرستش خالصانه
خود، و اجتناب از شرك دعوت مىكند، از آن جمله مىفرمايد:(أَلا
لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ)[2].