نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 238
در اين دو طايفه وجود دارد موجب تفرقه و بينونت
است، و وقتى يك فرد مؤمن نسبت به كفار ولايت داشته باشد، و اين ولايت قوى هم باشد،
خود به خود خواص ايمانش و آثار آن فاسد گشته، و بتدريج اصل ايمانش هم تباه مىشود.
و به همين جهت
است كه در دنبال آيه مورد بحث اضافه كرد:(وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ
فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ) و سپس اضافه كرد(إِلَّا
أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً)، در جمله اول فرمود كسى كه چنين كند هيچ
ارتباطى با حزب خدا ندارد، و در جمله دوم، مورد تقيه را استثنا كرد، چون تقيه
معنايش اين است كه مؤمن از ترس كافر اظهار ولايت براى او مىكند، و حقيقت ولايت را
ندارد.
كلمه
دون در جمله:(مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ) چيزى شبيه
ظرف است، كه معناى نزد را مىدهد البته بويى هم از معناى
فرومايگى و قصور در آن هست، و معنايش اين است كه مؤمنين به جاى مردم با
ايمان مردم كفر پيشه را ولى خود نگيرند، كه جايگاه و موقعيت آنان نسبت به مقام و
موقعيت مردم با ايمان، پست و بىمايه است، چون جاه و مقام مؤمنين بلندتر از مكان
كفار است.
و ظاهرا اصل
در معناى كلمه دون همين باشد كه خاطر نشان نموده و گفتيم: دو
چيز در معناى آن هست، يكى نزديكى، و ديگرى پستى .
پس اينكه عرب
مىگويد: دونك زيد معنايش اين است كه زيد نزديك تو و در درجهاى
پستتر از درجه تو است، و ليكن كلمه مورد بحث در معناى كلمه غير هم
استعمال شده از آن جمله در قرآن كريم آمده:(إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ
اللَّهِ)[1](وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ)[2] البته در
آيه دومى هم ممكن است به معناى (غير اين) باشد، و هم به معناى كوچكتر از اين.
و همچنين
كلمه مورد بحث ما بعنوان اسم فعل استعمال مىشود، مثل اينكه گفتيم:
عرب
مىگويد: دونك زيد يعنى زيد را متوجه باش و از نظر دور مدار، تمامى
اين استعمالات از اين باب است كه معناى كلمه با معانى موارد استعمال انطباق دارد،
نه اينكه كلمه مورد بحث چند معنا داشته باشد.
(وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ) منظور از
اينكه مىفرمايد: هر كس چنين كند اين است كه هر كس كفار را به