نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 236
آرزو مىكند اى كاش بين او و آنچه كرده زمانى
طولانى فاصله بود (چون از اعمال خود بر حذر است و شما مردمى كه چنين ترسى در پيش
داريد بدانيد كه) خدا هم ترسآور است و از اين رو شما را از خود زنهار مىدهد، كه
به بندگانش مهربان است (30).
بگو اگر خدا
را دوست مىداريد (كه بايد هم بداريد) بايد مرا پيروى كنيد تا خدا هم شما را دوست
بدارد و گناهانتان بيامرزد كه خدا آمرزگار و مهربان است (31).
بگو خدا و
رسول را اطاعت كنيد اگر قبول نكردند بدانند كه خدا كافران را دوست نمىدارد (32).
بيان آيات
با در نظر
داشتن بيانى كه ما در آيات سابق داشتيم، و گفتيم: مقام آيات مقام تعرض حال اهل
كتاب و مشركين، و تعريض برايشان است، آيات مورد بحث هم بىربط با آن مطالب نيست،
پس بين اين آيات و آن آيات ارتباط هست، در نتيجه مراد از كافرين در اين آيات نيز
اعم از اهل كتاب و مشركين است، و اگر از دوستى و اختلاط روحى با كفار نهى مىكند،
از دو طايفه نهى مىكند، و اگر مراد از كفار تنها مشركين باشند، بايد گفت آيات
متعرض حال آنان است، و مردم را دعوت مىكند به اينكه مشركين را رها نموده به حزب
خدا متصل شوند، و خدا را دوست بدارند، و رسول او را اطاعت كنند.
كلمه اوليا
جمع كلمه ولى است، كه از ماده ولايت است، و ولايت در اصل به معناى
مالكيت تدبير امر است، مثلا ولى صغير يا مجنون يا سفيه، كسى است كه مالك تدبير
امور و اموال آنان باشد، كه خود آنان مالك اموال خويشند، ولى تدبير امر اموالشان
به دست وليشان است.
اين معناى
اصلى كلمه ولايت است، ولى در مورد حب نيز استعمال شده، و به تدريج استعمالش زياد
شد، و اين بدان مناسبت بود كه غالبا ولايت مستلزم تصرف يك دوست در امور دوست ديگر
است، يك ولى در امور مولى عليه (يعنى كسى كه تحت سرپرستى او است) دخالت مىكند، تا
پاسخگوى علاقه او نسبت به خودش باشد، يك مولى عليه اجازه دخالت در امور خود را به
وليش مىدهد، تا بيشتر به او تقرب جويد، اجازه مىدهد چون متاثر از خواست و ساير
شؤون روحى او است، پس تصرف محبوب در زندگى محب، هيچگاه خالى از حب نيست.
در نتيجه اگر
ما كفار را اولياى خود بگيريم خواه ناخواه با آنان امتزاج روحى پيدا
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 236