نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 228
بله چه بسا از اين خودكامگان كه نام پادشاه يا
رئيس بر خود نهاده بودند دستخوش هلاكت يا قتل يا سرنوشتهاى شوم ديگرى مىشدند، و
آن گاه مردم در اثر نداشتن يك زمامدار احساس فتنه و فساد نموده، اختلال نظام و
وقوع هرج و مرج تهديدشان مىكرده، ناگزير مىشدند يك گردنكلفت ديگر را روى كار
آورند، و زمام امور اجتماع را به دست وى دهند، و باز آن شخص، پادشاه مىشد، و تعدى
و تحميل را از سر مىگرفت.
اجتماعات
بشرى همواره وضعى اين چنين داشت، تا آنكه از سوء سيرت اين حكومتها به تنگ آمد، و
فهميد، كه طبع حكومت يك فرد بر جامعه همين است، كه او را خودكام و مستبد مىسازد،
بدين جهت ناگزير شد قوانينى در خصوص تعيين وظائف حكومتها وضع كند، و پادشاهان
دنيا را مجبور كرد تا از آن قوانين تبعيت كنند، از آن بعد سلطنتها به اصطلاح
سلطنت مشروطه شد، و مردم در نگهدارى و نظارت بر آن قوانين مراقبت كامل داشتند.
يكى از مواد
اين قوانين اين بود كه سلطنت را موروثى مىدانست، كه بعد از آزمايشها ديد اينهم
سعادت او را تامين نمىكند، چون ديد وقتى پادشاه بر اريكه سلطنت سوار شد هر قدر هم
ظلم و تعدى و بدرفتارى كند نمىتواند او را از سلطنت خلع نمايد، چون به حكم قانونى
كه خودش درست كرده سلطنت موروثى است، لذا در اين قانون هم تجديد نظر نموده، سلطنت
را به رياست جمهور تبديل كرد، در نتيجه ملك دائمى مشروط، مبدل شد به ملك موقت
مشروط و چه بسا در اقوام و امتهاى مختلف انواعى از دولتهاى ناشناخته داشته باشند،
كه داعى آنها از تشكيل چنان نظامها نيز فرار از مظالمى بوده كه از رژيمهاى قبلى
ديده بودند، و چه بسا انواعى ديگر از رژيمها كه فعلا فهم ما آن را تشخيص نمىدهد
ولى در قرون آينده روى كار بيايند.
ليكن آنچه از
تمامى اين تلاشها كه جوامع بشرى در راه اصلاح اين مساله يعنى چگونگى سپردن زمام
جامعه به دست كسى كه امر آن را تدبير كند، و خواستهاى مختلف و متضاد افراد و
گروهها و قواى ناسازگار را متحد سازد، به دست آمده اين است كه بشر نمىتواند خود
را از داشتن رژيم و يا مقام سرپرستى بىنياز بداند، به شهادت اينكه تا كنون
بىنياز ندانسته و تا آنجا كه تاريخ بشر نشان مىدهد همواره براى خود حكومت و
رژيمى درست كرده است، هر چند كه بر حسب اختلاف امم و مرور ايام، نامها و شرائط
مختلفى داشته است چون پديد آمدن هرج و مرج و اختلال امر زندگى اجتماعى به هر تقدير
از لوازم نداشتن رژيم و عدم تمركز ارادهها و هدفهاى مختلف در يك اراده و يك مقام
است.
[نقش مهم
انبياء (ع) در اصلاح و رفع نواقص نظامهاى حكومتى]
و اين بحث،
تفصيل همان اشاره اجمالى است كه در آغاز بحث نموده و گفتيم كه
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 228