نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 226
غم همان روز كافى است، براى اينكه اگر مدت سال
جزء عمر تو نباشد، بيهوده غمش را نخوردهاى، و چرا غم رزقى را بخورى كه مال تو
نيست، و نيز مگر تا كنون چنين چيزى شده كه رزق تو را قبل از اينكه به دست تو برسد
ديگرى خورده باشد؟ و يا ديگرى آن را از چنگ تو ربوده باشد، و يا مگر تا كنون چنين
چيزى شده كه آنچه برايت مقدر شده ديرتر از موعد به دستت رسيده باشد؟.
و در قرب
الاسناد[1] است كه
ابن طريف، از ابن علوان، از جعفر، از پدرش (ع) روايت كرده كه فرمودند: رسول خدا
6 فرمود: (رزق مانند باران و بعدد آن از آسمان به زمين و براى هر انسانى به
مقدارى كه برايش مقدر شده نازل مىشود، و ليكن براى خدا فضلهايى هم هست، بنا بر
اين از خداى تعالى فضل او را نيز بخواهيد).
مؤلف: روايات
در اين معانى بسيار است، و ان شاء اللَّه بحث پيرامون اينگونه احاديث در تفسير
سوره هود خواهد آمد.
بحث علمى [
(در باره حكومت در اجتماع)]
[ضرورى
بودن نظام حكومت در اجتماع]
در بعضى از بحثهاى
گذشته اين معنا گذشت كه اعتبار اصل ملكيت از اعتبارات ضروريهاى است كه بشر در هيچ
حالى از آن بىنياز نيست، چه در حال فردى و چه در حال جمعى، و ريشه اين اعتبار
ملكيت بالآخره منتهى مىشود به اعتبار اختصاص.
اين وضع ملك
(بكسره ميم) است، و اما ملك (بضمه ميم) كه به معناى سلطنت بر افرادى از انسانها
است، آن نيز از اعتبارات ضرورى است كه انسان از آن بىنياز نيست، ليكن آن چيزى كه
بشر در آغاز بدان نيازمند است، همانا تشكيل اجتماع است، اما اجتماع از جهت تاليف و
بافت آن از اجزاى بسيار كه هر يك براى خود هدفى و ارادهاى غير هدف و خواست ديگران
دارد، نه اجتماع از جهت تك تك افراد آن، براى اينكه تك تك افراد اجتماع خواستهاى
متباين و مقاصدى مختلف دارند، افراد به خاطر همين اختلافهايشان آبشان در يك جوى
نمىرود، هر فردى مىخواهد آنچه در دست ديگران است بربايد، و بر سايرين غلبه كند،
و بر حدود سايرين تجاوز نموده، حقوق آنان را هضم كند و در نتيجه هرج و مرج پديد
آورد، و اجتماعى را كه به منظور تامين سعادت زندگى تشكيل يافته وسيله بدبختى و
هلاكت ساخته و دوا