responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 212

قضيه بعكس است (وقتى در نقاط شمالى روزها كوتاه مى‌شود در بلاد جنوبى بلند و وقتى در آنجا بلند مى‌شود در اينجا كوتاه مى‌گردد).

پس طول در يك طرف و كوتاهى در طرف ديگر است بنا بر اين اين خداى تعالى است كه دائما شب را داخل روز، و روز را داخل شب مى‌كند، اما در خود خط استوا و در دو نقطه قطب شمالى و جنوبى كه شب شش ماه و روز نيز شش ماه است به حسب حس ما چنين است، و گرنه در حقيقت حكم دگرگونى، دائمى و عمومى است.

(وَ تُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ)

[مراد از بيرون آوردن زنده از مرده و مرده از زنده‌]

منظور از بيرون كردن زنده از مرده و به عكس، به وجود آوردن مؤمن از صلب پدر كافر، و بيرون آوردن كافر از صلب مؤمن است، به دليل اينكه خداى تعالى ايمان را حيات و نور و كفر را مرگ و ظلمت خوانده، و فرموده:(أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ، كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها).[1] البته ممكن نيز هست كه منظور از مرده و زنده اعم از كفر و ايمان باشد، و شامل زنده كردن گياهان مرده، و حيوانات و حتى زنده كردن زمين مرده نيز بشود، چون كلام خداى تعالى صريح و يا مثل صريح است در اينكه خداوند ميت را مبدل به حى وحى را مبدل به ميت مى‌كند، چون فرموده:(ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ، فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ، ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ)[2] و آياتى ديگر از اين قبيل.

و اما اينكه بعضى از طبيعى‌دانان گفته‌اند: هيچ ماده بى حياتى داراى حيات نمى‌شود، بلكه حيات كه سرانجام منتهى به جرثومه‌هاى آن مى‌شود، از يك جرثومه به جرثومه ديگر منتقل مى‌گردد، بدون اينكه به ماده‌اى مرده و بى‌شعور منتهى گردد. علت اين نظريه‌اش اين است كه وى منكر پديد آمدن حادث است. جوابش هم اين است كه مى‌بينيم و تجربه هم ثابت كرده كه حيات جارى در يك جرثومه با مردن جرثومه باطل مى‌شود، پس مبدل شدن حيات به موت، كاشف از اين است كه بين زنده فلان جرثومه و مرگ آن ارتباطى هست، كه توضيح بيشتر اين معنا، مقامى ديگر لازم دارد.

و آيه شريفه:(تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ ...) تصرف خداى تعالى در ملك حقيقى و


[1] آيا كسى كه مرده بود او را زنده كرديم، و نورى برايش قرار داديم تا با آن در بين مردم مشى كند، مثلش مثل كسى است كه در ظلمت‌هايى قرار دارد، كه از آن خلاصى ندارد؟( سوره انعام آيه 122).

[2] سپس آن جنين را مبدل به خلقتى ديگر نمود، پس چه پر بركت است خدا، كه بهترين خالق است، و سپس بعد از اين خواهيد مرد.( سوره مؤمنون آيه 15).

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 3  صفحه : 212
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست