نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 3 صفحه : 198
استقرار دين، و اينكه دين ثابت است، و اقرار به
ثبوت دين، معنايش اين است كه دين هرگز متزلزل نمىشود، و از قرارگاهى كه دارد سقوط
نمىكند، و اقرار به اين معنا ادا را به دنبال دارد، و ادا هم عمل را.
و اينكه
فرمود: كار نيك در بى دينى پذيرفته نيست، منظور از پذيرفته نشدن اين است كه در
آخرت ثواب ندارد، و يا اين است كه آن اثر نيكى كه عمل نيك و خداپسند بايد در دنيا
در سعادت زندگى و در آخرت داشته باشد، و صاحبش را به نعيم بهشت برساند ندارد.
بنا بر اين
حديث مورد بحث با احاديثى كه مىگويند كفار در مقابل حسناتشان به پاداشى از
پاداشهاى دنيايى مىرسند، و نيز با آيه شريفه:(فَمَنْ
يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ)[1] كه بطور
مطلق مىگويد: هر كس نيكى كند اثرش را مىبيند، منافات ندارد.
و در مجمع
البيان[2] از ابى
عبيده جراح روايت آورده كه گفت: به رسول خدا 6 عرضه داشتم كدام يك از مردم در
قيامت عذابى سختتر دارد؟ فرمود: مردى كه پيامبرى را بكشد، و يا مردى را به قتل
برساند كه امر به معروف و يا نهى از منكر مىكند، آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود:(الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ
حَقٍّ، وَ يَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ)، آن گاه
فرمود: اى ابا عبيده! بنى اسرائيل در يك ساعت چهل و سه پيامبر را كشتند، عابدان
بنى اسرائيل كه اين را ديدند صد و دوازده نفر از آنان قيام نموده، كشندگان انبيا
را امر به معروف و نهى از منكر كردند، و بنى اسرائيل همه آنان را تا آخر روز به
قتل رساندند، و آيه نامبرده راجع به اين واقعه است.
مؤلف: اين
معنا در الدر المنثور هم از ابن جرير، و ابن ابى حاتم از ابى عبيده، روايت شده
است[3].
و در الدر
المنثور كه ابن اسحاق، و ابن جرير، و ابن منذر، و ابن ابى حاتم، از ابن عباس روايت
كردهاند كه گفت: روزى رسول خدا 6 در بيت المدراس[4]
بر جماعتى از يهود درآمد، و ايشان را به سوى خدا دعوت فرمود: نعمان بن عمرو، و حرث
بن زيد، پرسيدند اى محمد تو چه دينى دارى؟ فرمود ملت و كيش ابراهيم، كه دين او دين
من است، گفتند ابراهيم هم كه يهودى بود، فرمود: تورات خود شما بين ما و شما حاكم
باشد، تورات را