responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 680

[معناى فلق در(قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ) و مفاد(مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ)]

(قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ) مصدر عوذ كه كلمه اعوذ متكلم وحده از مضارع آن است، به معناى حفظ كردن خويش و پرهيز دادن از شر از راه پناه بردن به كسى است كه مى‌تواند آن شر را دفع كند، و كلمه فلق - به فتحه اول و سكون دوم- به معناى شكافتن و جدا كردن است، و اين كلمه در صورتى كه با دو فتحه باشد صفت مشبهه‌اى به معناى مفعول خواهد بود، نظير قصص به دو فتحه (چون قصص به كسره اول و فتحه دوم جمع قصه است)، كه به معناى مقصوص يعنى حكايت شده، و يا نقل شده است، و غالبا اين كلمه بر هنگام صبح اطلاق مى‌شود، و فلق يعنى آن لحظه‌اى كه نور گريبان ظلمت را مى‌شكافد و سر بر مى‌آورد.

و بنا بر اين، معناى آيه چنين مى‌شود: بگو من پناه مى‌برم به پروردگار صبح، پروردگارى كه آن را فلق مى‌كند و مى‌شكافد، و مناسب اين تعبير با مساله پناه بردن از شر، كه خود ساتر خير و مانع آن است، بر كسى پوشيده نيست.

ولى بعضى‌[1] از مفسرين گفته‌اند: مراد از كلمه فلق هر چيزى است كه از كتم عدم به وسيله خلقت سر بر آورد، براى اينكه خلقت و ايجاد در حقيقت شكافتن عدم، و بيرون آوردن موجود به عالم وجود است، در نتيجه رب فلق مساوى با رب مخلوق است.

بعضى‌[2] ديگر گفته‌اند: كلمه فلق نام چاهى است در جهنم.

مؤيد اين قول بعضى‌[3] از رواياتى است كه در تفسير اين سوره وارد شده.

(مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ) يعنى از شر هر مخلوقى، چه انسان و چه جن و چه حيوانات و چه هر مخلوق ديگرى كه شرى همراه خود دارد، پس، از عبارت ما خلق نبايد توهم كرد كه تمامى مخلوقات شرند و يا شرى با خود دارند، زيرا مطلق آمدن اين عبارت دليل بر استغراق و كليت نيست.

(وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ) در صحاح مى‌گويد: كلمه غسق به معناى اولين مرحله از ظلمت شب است، وقتى گفته مى‌شود قد غسق الليل معنايش اين است كه تاريكى شب فرا رسيد، و غاسق شب، آن ساعتى است كه شفق سمت مغرب ناپديد شود[4].

و كلمه وقوب كه مصدر فعل ماضى وقب است، به معناى داخل شدن است.


[1] تفسير فخر رازى، ج 32، ص 192.

[2] ( 2 و 3) روح المعانى، ج 30، ص 280.

[3] ( 2 و 3) روح المعانى، ج 30، ص 280.

[4] صحاح اللغة، ماده غسق .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 20  صفحه : 680
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست