نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 20 صفحه : 553
انداختهاند
همه جا اشكال موجهى نيست، در بعضى موارد كه سياق اقتضا كند و قرائن كمك نمايد
تفكيك مانعى ندارد.
(أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى)- مراد از
اين علم ، آگهى بر طريق استلزام است، چون لازمه اعتقاد به اينكه خدا
خالق هر چيزى است اين اعتقاد است كه خدا به هر چيزى عالم است، هر چند صاحب اعتقاد
اولى از اين اعتقاد ديگرش غافل باشد، و آن كسى كه از نماز نهى مىكرد از وثنى
مذهبان و مشرك بوده، و وثنى مذهبان اعتراف دارند به اينكه خالق هر چيزى خدا است، و
همچنين خدا را از هر نقصى منزه مىدارند، پس بايد معتقد باشند كه خدا جاهل نيست، و
از هيچ عملى عاجز نيست، و همچنين هيچ صفت نقص ندارد، هر چند كه خود از اين
اعتقادشان غافل باشند.
[تهديد
آنكه مانع نماز گزاردن پيامبر 6 مىشده]
(كَلَّا لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ لَنَسْفَعاً بِالنَّاصِيَةِ ناصِيَةٍ كاذِبَةٍ
خاطِئَةٍ) در مجمع البيان مىگويد: كلمه سفع به معناى جذب شديد
است، وقتى گفته مىشود: شفعت الشيء معنايش اين است كه: من آن چيز را
به شدت جذب كردم و گرفتم[1].
و
در اين آيه ناصيه (موى جلو پيشانى) را به صفت كاذبه
و خاطئه توصيف كرده، با اينكه اين دو صفت، صفت صاحب پيشانى است، و اين
طور نسبت دادن از باب مجاز است.
و
در اين كلام ردعى شديد و تهديدى بالغ است، و مىفرمايد: مساله آن طور نيست كه او
پنداشته و خواسته است، و يا او نمىتواند چنين كند، سوگند مىخورم كه اگر دست از
اين بازداريش از نماز برندارد، و منصرف نگشته هم چنان بنده ما را از نماز نهى كند،
به طور مسلم ناصيه او را به شدت خواهيم گرفت، و به وضعى ذلت بار او را به سوى عذاب
جذب مىكنيم، آرى ناصيهاى را كه صاحبش كاذب است و به خطا سخن مىگويد و عمل
مىكند، به شدت جذب خواهيم كرد.
(فَلْيَدْعُ نادِيَهُ سَنَدْعُ الزَّبانِيَةَ) كلمه
نادى به معناى مجلس است، و گويا مراد از مجلس، اهل مجلس باشد، مىفرمايد:
وقتى او را گرفتيم اهل مجلس خود را به كمك بخواند.
ولى
بعضى[2]
گفتهاند: اصلا كلمه نادى به معناى جليس (همنشين) است، و كلمه