و
در اينكه فرمود:(وَ يُخْرِجُكُمْ) و
نفرمود: ثم يخرجكم اشاره است به اينكه اعاده شما به زمين و بيرون
آوردنتان در حقيقت يك عمل است، و اعاده جنبه مقدمه را براى اخراج دارد، و انسان در
دو حال اعاده و اخراج در يك عالم است، آن هم عالم حق است، هم چنان كه در دنيا در
عالم غرور بود.
(وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِساطاً) يعنى
كالبساط ، مىخواهد بفرمايد زمين را مثل فرش برايتان گسترده كرد تا بتوانيد
به آسانى در آن بگرديد و از ناحيهاى به ناحيه ديگر منتقل شويد.
(لِتَسْلُكُوا مِنْها سُبُلًا فِجاجاً) كلمه سبل جمع
سبيل است كه به معناى راه است، و كلمه فجاج جمع فج است كه آن هم به
معناى جاده گشاده است. و بعضى[2] گفتهاند:
راهى است كه بين دو كوه واقع شده باشد.
[شكوه
دو باره نوح 7 از اينكه قومش او را نافرمانى كرده از كسى كه مال و
فرزند جز زيانش نيفزود پيروى كردند]
(قالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مالُهُ وَ
وَلَدُهُ إِلَّا خَساراً) در اينجا نوح (ع) به شكايتى كه قبلا
از قوم خود مىكرد برگشته، قبلا به طور تفصيل گفته بود كه: من چگونه قومم را دعوت
كردم و به آنان چه مطالبى گفتم، گاهى به بانگ بلند، گاهى آهسته، (تا آخر آيات) و
قبل از اين تفصيل به طور اجمال هم شكايت كرده و گفته بود كه:(رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَ نَهاراً فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائِي
إِلَّا فِراراً).
پس
اينكه دوباره به طور اجمال شكوه كرد، خواسته است بفهماند: بزرگان قومش و توانگران
عياش، مردم را عليه او مىشورانند، و بر مخالفت و آزار او تحريك مىكنند. و معناى
اينكه گفت:(مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلَّا
خَساراً)، و در آن مال و ولد را مايه خسران شمرد- با اينكه قبلا آن دو را از
نعمتها شمرده بود- اين است كه آن مال و ولدى كه از نعمت توست، و واجب است شكرش
بجا آورده شود، در اين گونه افراد جز زيادتر شدن كفر ثمرهاى نبخشيد، و به همين
جهت مستوجب خسران از رحمت تو شدند.
(وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً) كلمه كبار اسم مبالغه
از كبر است، يعنى مكر كردند مكرى بسيار بزرگ.
[1] در زمين زنده مىشويد، و در آن مىميريد، و از آن خارج
مىشويد. سوره اعراف، آيه 25.